چکیده:
سرنوشت ملت ایران و سهم بسزای آنها در فرهنگ و تمدن بشری تا حد بسیار زیادی
مرهون موقع و موقعیت جغرافیایی زیستگاهشان است. نجد ایران (مثلثی بین دو فروریختگی
خلیجفارس و دریای خزز) نقش پل ارتباطی شرق و غرب را ایفا کرده است. تمدنی که از
تلاشهای حدود پانزده هزار سال قبل از میلاد مردم این سرزمین مایه میگرفت و طی
هزارههای سوم تا اول قبل از میلاد با ورود مهاجران هند و اروپایی، تلفیقی زیبا با
دستاوردهای این اقوام پیدا کرد. دین زرتشت که با واقعیات زندگی و زیستگاه ساکنان ایران
مطابقت داشت، شکوفایی بیش از پیش را به ارمغان آورد. شکلگیری حکومتهای منطقهای و
وسیع هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان، ملتهای متمدن را به تعاون در تعالی
فرهنگ و تمدن رهنمون ساخت. همچنین قدرت رویارویی این حکومتها با اقوام مهاجم
امنیت درخور را برای توسعه و کمال فرهنگ و تمدن فراهم کرد.
ملت ایران که با غل و زنجیرهای طبقاتی و عقاید تحریفشده و کهنه دربند شده بود، با
پذیرش اسلام، راه جدید و روشنی در پیشبرد فرهنگ و تمدن جهانی پیمود. خدمات
مسلمانان ایرانی به فرهنگ و تمدن اسلامی و جهانی در ابعاد مختلف علمی، فرهنگی،
مدیریتی و معنوی جلوههای درخشان و زیبایی دارد. در عصر حاضر با وقوع انقلاب اسلامی
در ایران بر جهانیان روشن شد که هنوز این سرزمین خاستگاه عقاید و اندیشههای مطلوب و
راهگشاست. ارائه حکومت دینی (آشتی دین و سیاست)، ورود اخلاق به صحنه سیاست،
شعار معنویت همراه عدالت، جهت پرچمداری ایران در گفتگوی تمدنها و نقش ایران را در
تعاملات فراروی جهان بشری تعیین میکند.
خلاصه ماشینی:
"وجود بقایای ساختمانهایی در ارمنستان (یادگار روزگار اسکان آن قوم در ارمنستان) و شباهت این ساختمانها با آنچه بعدا پارسیان در نقاط مختلف ایران ساختند، بیانگر حرکتی کند است که بمرور مناطق مختلف بین اقوام پراکنده و غیرمتمرکز ساکن نجد را اشباع کرد و به سوی جنوب رهسپار شدند.
به کار بردن آهن در کشاورزی و نیروی نظامی به انقلابی در منطقه تبدیل شد؛ بویژه که معادن فلزات از جمله آهن در نجد ایران بهفراوانی یافت میشد که علاوه بر تأمین احتیاجات ساکنان به کالاهایی ارزشمند و تجارتی تبدیل شد و نه تنها تجارت ایران را در موضعی برتر نسبت به مناطق دیگر قرار داد، بلکه این سرزمین را مورد توجه حکومتهای مهاجم منطقه از جمله آشور ساخت.
(20) یکی از مهمترین موانع ورود همه جانبه ایرانیان به جریان تعاملات فکری و فرهنگی جهان، نظام طبقاتی بود (هرچند ممکن است در بدو امر نشانگر تقسیم کار اجتماعی بوده است) با وجود تشویق ساسانیان به علم و دانش و تأسیس مدارس و دانشگاههایی چون گندی شاپور، علم در انحصار طبقاتی خاص قرار داشت و عموم مردم از نعمت علمآموزی و دانشوری محروم بودند.
با وقوع انقلاب اسلامی، دین در دنیای سکولار وارد عرصه سیاست شده و با شکلگیری نظامی سیاسی مبتنی بر محوریت عالمی باتقوا و عادل، همچنین ورود ارزشهای اخلاقی در سیاست، پیامهایی جدید برای جهان به ارمغان آورده و بار دیگر منادی شکل مناسبی در فرهنگ جهانی و اعتلای آن شده است."