چکیده:
آریاییها هنگام ورود به سرزمین جدید به مراحلی از کمال و ترقی دست یافته بودند. آنان
ضمن مهاجرت خویش به این سرزمین با کسب ارزشهای فکری و فرهنگی اقوام طول مسیر و
این سرزمین و واقعگراییهای دین زرتشت، مایههای فرهنگ و تمدنی جهانی را ایجاد کردند.
شکلگیری حکومت هخامنشی با ایجاد امنیتی جهانی و تساهل دینی، جهان را به مشارکت
اقتصادی و فرهنگی وارد ساخت. نظام قدرتمند اداری ـ امنیتی داریوش و ایجاد تعادل در
حیات اقتصادی، زمینههای گسترش هرچه بیشتر این امور را فراهم کرد. مقارن ظهور اسلام،
جندی شاپور جانشین مراکز علمی انطاکیه و رها شده و تلفیقی از علوم نقاط مختلف جهان
ایجاد کرده بود. ایران با پذیرش اسلام، موانع اجتماعی، دینی و سیاسی جهانی شدن را
برطرف ساخت و ساحتهای مختلف حیات اسلامی را در سراسر جهان اسلام تحت تأثیر
خویش قرار داد. سقوط بنیامیه توسط ایرانیان باعث تعدیل تعصبات قومی و انتقال مرکز
خلافت به مرکز ایران ساسانی شد. وزیران و امیران ایرانی در دربار بنیعباس مشوقان فرهنگ
و تمدن و شکوفایی علم و کتابت شدند. در قرنهای سوم تا پنجم هجری حکومتهای محلی
ایران پرچمدار پیشرفت علمی شدند. با گسترش حکومتهای غزنوی و سلجوقی و اوجگیری
تعصبات دینی، حیات علمی رو به افول گذاشت. تقابل متشرعه، صوفیان و فیلسوفان، ظاهر
شرع و دین را بر تعقل و تعمق غلبه داد. ضربه هولناک مغول به فرهنگ و تمدن بشری و
تجدید این ضربه توسط تاتار، چراغ علم و تمدن را به خاموشی کشانید. سوسوهای این چراغ
به برکت علمایی چند، همچون خواجه نصیرالدین توسی، غیاثالدین کاشانی و... در طول
هفتصد سال نمیتوانست نهضتی از روشنایی و تحول علمی را بهبار آورد.
خلاصه ماشینی:
"وی چهار هزار غلام ترک برای محافظت خویش به کار گرفته بود که چون باعث اذیت و آزار مردم و شکایتهای مکرر و در نهایت شورش آنان شده بودند، خلیفه مرکز حکومت را از بغداد به سامرا منتقل ساخت.
یورش مغول بزرگترین ضربه بر علم و تمدن در آغاز بحث، موقعیت جغرافیایی ایران را ویژگی ممتازی شمردیم که سبب تعامل علمی فرهنگی و رشد و شکوفایی علمی و فکری میشده است، اما از یک نکته نیز نباید غافل بود که هر گاه مردم این سرزمین نتوانستهاند مقتدرانه از مرزهای آن دفاع کنند، مورد هجوم اقوام بیابانگرد و دیگر اقوام واقع، و موجبات ناامنی آنها فراهم شده است.
چون ناامنی بزرگترین مانع خلاقیت فکری و علمی است از این رهگذر ضربات جبرانناپذیری به علم و دانش و فرهنگ و تمدن وارد میشده است؛ بویژه که در پی هر یورش، که حملات مغول و گورکانیان از آن قبیل است، بارها مناطق و شهرهای مختلف فتح شده و نفوس و اموال در معرض تباهی قرار گرفته و اساسیترین سرمایههای رشد و ترقی را از چنگ ساکنان این سرزمین به درمیآورده است.
انتقال مرکز خلافت از شام به عراق، تحت نفوذ و حمایت ایرانیان، افتادن مقامهای وزارت، دبیری و فرماندهی به دست ایرانیان، تربیت ایرانی خلفای عباسی، عدم حساسیت دینی نسبت به مبادلات علمی بین پیروان ادیان مختلف، نیازهای اداری و اجرایی خلفای عباسی به تجربیات وسیع و علم و دانش تنظیم شده ایرانیان، زمینههای مساعد علمی با وجود جندیشاپور، ایرانیان را موفق به جهش علمی ساخت."