چکیده:
با نگاهی گذرا به تاریخ زندگی ابوحامد غزالی می توان دو دوره به نسبت متفاوت را در حیات فکری او به نظاره نشست ؛ تا پیش از گریز از بغداد و انتخاب رباطها و خانقاههای صوفیه به جای نظامیه مشهور (حدود سال ٤٨٨ه.ق)، ابوحامد به عنوان یک فقیه صاحب نظر، فیلسوف منتقد و متکلم اشعری مطرح است . این در حالی است که غزالی پس از رها کردن بغداد و نظامیه و گریز از قیل و قالهای مربوط به آنها، به عنوان یک صوفی عارف و در عین حال عالم دینی ظاهر می شود به گونه ای که دو دهه واپسین عمر او رنگ خاصی از تصوف به خود می گیرد. مقاله حاضر به بررسی عوامل موثر در روی نمودن این تحول در حیات فکری غزالی اختصاص دارد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که این تحول، نه بازخورد شرایط سیاسی عصر غزالی (آنگونه که غالبا تصور می شود)، بلکه عمدتا حاصل طبیعی مبانی فکری و معنوی او بوده است .
خلاصه ماشینی:
"Frank Griffel هم چنین به جز موارد بالا، باید از کتاب المنقذ من الضلال از جمله نوشته های خود امام محمد غزالی یاد کرد که شایسته است به عنوان مهم ترین اثر در باب تحول فکری غزالی ، مورد توجه ویژه قرار گیرد.
هم چنین نقل قولی که جبر از یکی از دوستان ابوحامد ارائه داده است نمی تواند دلیل مناسبی برای ادعای او باشد از آنجا که در ادامه سخنان او بحث به گونه ای دیگر پیش رفته است ؛ عبدالغافر فارسی که ظاهرا ابوحامد را پس از ترک بغداد نیز چندین بار ملاقات کرده بود این گونه آورده است : "من او را چندین بار ملاقات کردم و به رغم مواردی که قبلا در او مشاهده کرده بودم ، اینک او را بیزار از جاه ومقام و ...
به هر صورت ، این فضا بود که غزالی را به عکس العمل وادار کرد و می بینیم که کتاب احیاء العلوم که غزالی یک یا دو سال پس از ترک بغداد نگارش آن را آغاز کرد، ارائه ای جامع و روشمند از مریضی روحی انسان و هم چنین نسخه ای برای درمان آن است " (٢٠ :Nakamura).
زرین کوب تأثیر احتمالی آشفتگی های سیاسی دربار سلجوقیان و نیز خلافت را بر روحیه غزالی این گونه توصیف می کند: "برای ابوحامد که تمام دنیای غرور جهانجویان – تمام مرده ریگ ملکشاه و خواجه نظام الملک و مقتدی خلیفه - را بازیچه بی قدری در دست ترکان خاتون دیده بود لحظه هایی پیش آمد که دیگر همه این عوالم چیزی جز یک خواب ، یک خیال و یک هیچ به نظر نمی رسید ...."