چکیده:
در این مقاله الگویی بر اساس نظریهی مطلوبیت ارائه شده و بر اساس آن چگونگی تاثیرگذاری عواملی همچون آموزش، جنسیت و درآمد تبیین میشود. برای این منظور از یک مطالعهی میدانی برای آزمون فرضیه به روش تحلیل رگرسیونی استفاده شده است. افراد متاهل ساکن شهر تهران جامعهی آماری تحقیق را تشکیل میدهند که از میان آنها 415 نفر مرد و 409 نفر زن به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافتههای تحقیق ـ که از شهر تهران به دست آمدهاند ـ موید پیشبینیهای الگو هستند و نشان میدهند که آموزش عاملی موثر در افزایش سن ازدواج و سن مطلوب ازدواج برای مردان بیش از زنان است. این تحقیق شواهدی را در حمایت از اثر منفی موقعیت اقتصادی (طبقاتی) به هنگام ازدواج ارائه میدهد که این متغیر بیانگر درآمد غیر دستمزدی افراد در زمان تشکیل خانواده است. با این وصف، پایین آمدن سن ازدواج میتواند یکی از عوارض کاهش شکاف طبقاتی (با ثبات سایر شرایط) در جامعه باشد.
One of the scientific fields in social sciences that has attracted economists is analysis of marriage. This paper focuses on a dimension of family formation that is age at first marriage. The utility theory is the base of model in this paper. The purpose is to investigate the effect of some factors such as education، gender and income on the basis of regression analysis. The used sample includes 415 married men and 409 married women in Tehran. Findings are compatible to predictions of current model such that education has positive effect on age of marriage and it is observed that there is significant difference between sexes regarding to age at marriage. The negative relation of income or economic position to age at marriage is another result of this study. Accordingly، it is expected that reduction of economic gap in society would decrease the age of marriage.
خلاصه ماشینی:
"بکر رابطهی میان محصول تولید شده در خانواده توسط مرد (m) و زن ( f ) ـ که با Z_mf نشان داده میشود، هزینهی تولید خانوار (C_mf ) و درآمد کل (S_mf ) ـ را با فرض برابر بودن درآمد و هزینهی کل خانواده به صورت ذیل به دست میآورد: معادلهی (1) هزینهی کل تولید خانوار تابعی از نرخ دستمزد زوجین (به عنوان هزینهی فرصت کار در خانه) و قیمت کالاهای بازاری (p) است که در تولید درون خانوار به مثابهی کالای واسط استفاده میشود (Becker, 1973:813-846) .
آمار توصیفی زنان متأهل متغیرها میانگین میانه حداکثر حداقل انحراف معیار سن در اولین ازدواج 05/21 21 39 10 1/5 درآمد (10 هزار ریال) 4/246 0 7000 0 7/531 آموزش 6/11 12 22 0 9/4 سن 3/46 46 70 34 5/7 تعداد فرزند 4/2 2 6 0 1/1 منبع: یافتههای تحقیق دربارهی حداقل سن افراد متأهل در جداول شمارهی 1 و 2 باید تذکر داد حداقل سن در نظر گرفته شده برای افراد متأهل، 35 سال است اما در این دو جدول مشاهده میشود که حداقل سن برابر با 34 سال است.
"/> و طبقهی اقتصادی که افراد به هنگام ازدواج به آن تعلق داشتهاند نیز به عنوان متغیر مستقل استفاده میشود تا رابطهی میان متغیرها صحیحتر برآورد شود"47 بدون تردید عامل قومیت نیز در تصمیمسازی برای سن ازدواج مهم است اما با توجه به ساکن بودن همۀ افراد نمونه در شهر تهران، فرض گرفته میشود که اختلاف سلایق در این زمینه کمتر باشد و زندگی در کنار یکدیگر اقوام گوناگون را به یکسو همگرا ساخته باشد."