چکیده:
بازدارندگی راهبردی است که طی آن یک قدرت، از تهدید به انتقامگیری موثر برای ممانعت از
حمله دشمن استفاده میکند. ایده بازدارندگی به اندازه خود جنگ قدمت دارد. با توجه به
توانمندیهای نظامی طرفین، دو نوع بازدارندگی متقارن و نامتقارن قابل بحث میباشد. در
بازدارندگی نامتقارن موازنه وحشت اساس توازن خواهد بود و در آن از الگوها، روشها و
سختافزارهای ناهمگون، ناهمجنس و متفاوت استفاده میشود. کشور افغانستان از بدو تشکیل با
بحرانهای متعدد روبهرو بوده است که از دید صاحبنظران علل ریشهای بحران افغانستان در دو
دسته عوامل داخلی و عوامل خارجی قابل برشماری است. فضایی که پس از حادثه ۱۱ سپتامبر در
سطح جهان به وجود آمد، موجب شد تا سیاست خارجی اضطرار، تهدید و اجبار در فضای سیاسی
ایاللات متحده آمریکا شکل بگیرد. دو، رویداد ایعنی فروپاشی، ابرقدرت شوروی و ظهور آشکار
ابرتروریسم به یکباره نشان دادند که بازدارندگی در مقام یک استراتژی، برای امریکا دیگر
موضوعیت ندارد و به جای آن «پیشگیری» به عنوان جایگزینی مناسب پیشنهاد گردید. ناآگاهی
حکمرانان طالبان در برخورد با مسایل جهانی و از جمله رخداد یازده سپتامبر مهمترین عوامل
شکست بازدارندگی نظامی آنان بوده است. نوع تحقیق توسعهای- کاربردی و روش آن موردی
زمینهای بوده و هدف آن بررسی کارکرد الگوی بازدارندگی در جنگ پیشگیرانه امریکا علیه
افغانستان در سال 2001 با تاکید بر خوامل اداخلی افغانستان میباشد.
خلاصه ماشینی:
١- شرايط اجتماعي حاکم در افغانستان از جمله مخالفت عمومي مردم غيرپشتون افغانستان با رفتارهاي سخت گيرانه ، تبعيض آميز و متحجرانه طالبان با مردم افغانستان ؛ ٢- شرايط اجتماعي حاکم در افغانستان از جمله نارضايتي از عدم تحقق شعارهاي طالبان براي اصلاح امور افغانستان ؛ ٣- شرايط اجتماعي حاکم در افغانستان از جمله وجود تعارض شديد بين پشتون ها و بقيه مردم افغانستان در حمايت از طالبان ؛ ٤- ضعف رهبريت واحد و مقتدر به سبب وجود قوميت هاي مختلف و عدم ايجاد ساختار حکومتي منسجم و قدرتمند و چندپاره شدن قدرت ملي در افغانستان ؛ ٥- توان دفاعي (تسليحات مناسب ، صنايع دفاعي) بسيار اندک حکومت طالبان براي دفاع از کشور؛ ٦- فقدان يا ضعف اراده ملي دفاع در افغانستان ؛ ٧- ضعف دفاعي طالبان در سازماندهي، آموزش ، ارتباطات و فرماندهي و کنترل ؛ ٨- ناتواني و ناآگاهي حکومت طالبان از انجام اقدامات مناسب ديپلماتيک و تشديد اوضاع نامناسب بين المللي عليه آن ها چه ميزان ؛ ٩- عدم وجود حکومت و ارتش يکپارچه ؛ ١٠- موافقت افکار عمومي داخل افغانستان با تهاجم آمريکا؛ تحليل توصيفي به منظور بررسي ميزان تأثير عوامل يادشده بالا بر اعمال جنگ پيشگيرانه امريکا عليه افغانستان و در نتيجه شکست راهبرد بازدارندگي طالبان ، پرسش نامه اي تهيه و در ميان جامعه نمونه توزيع گرديد که نمونه سؤال مربوط و تحليل انجام شده ي آن به شرح پيش رو ميباشد.