چکیده:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش تعدیل کننده نیازهای روانی-اجتماعی در پیوند میان فشارزاهای شغلی با رفتارهای مدنی-سازمانی، عملکرد وظیفه و خلاقیت بود. جامعه آماری پژوهش کارکنان یکی از شرکتهای وابسته به وزارت نفت در شهر بندرعباس بودند، که از میان آنها، 187 نفر از طریق نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نیازها (یاماگوچی، 2003)، فشارزاهای شغلی، عملکرد وظیفه (باباکاس و همکاران،2009)، خلاقیت (تایرنی و همکاران، 1999)، و رفتارهای مدنی-سازمانی (بخاری و علی،2009) می باشد. دادهها از طریق تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد: نیاز به پیوند جویی رابطه ابهام و گرانباری نقش با عملکرد وظیفه و رفتارهای مدنی و سازمانی، و نیاز به قدرت رابطه ابهام و گرانباری نقش با خلاقیت را تعدیل می کنند. همچنین نیاز به قدرت رابطه تعارض نقش با عملکرد وظیفه، با خلاقیت و با رفتارهای مدنی و سازمانی را تعدیل مینمایند.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین میتوان گفت هدف از این پژوهش، بررسی نقش تعدیلکنندۀ نیاز به پیشرفت، نیاز به قدرت و نیاز به پیوندجویی در رابطه میان ابهام، گرانباری و تعارض نقش با رفتارهای مثبت (عملکرد وظیفه، رفتار های مدنی و سازمانی و خلاقیت) در محیط های کار در نظر گرفته شده است.
پرسش نامه نیازهای روانی- اجتماعی 4 : برای سنجش نیازهای روانی- اجتماعی از پرسش نامه 10 سؤالی معرفی شده توسط یاماگوچی (2003) که سه حوزۀ نیاز به - Creativity Questionnaire ierney, Farmer & Graen - - Organizational Citizenship Behaviors Questionnaire Psycho – Social Needs Questionnaire- پیشرفت (4 سؤال)، نیاز به قدرت (3 سؤال) و نیاز به پیوندجویی (3 سؤال) را مورد سنجش قرار میدهد، استفاده گردید (یک نمونه سؤال این پرسش نامه به این شرح است: خواهان آنم که همکاران و اطرافیانم در محیط کار مرا دوست داشته باشند).
در حوزه نقش تعدیل کننده نیاز به پیشرفت، نیاز به قدرت و نیاز به پیوند جویی در رابطه ابهام و گرانباری نقش با عملکردهای رفتاری مثبت (عملکرد وظیفه، رفتارهای مدنی و سازمانی و خلاقیت) در محیط های کار نمونه پژوهشی در دسترس پژوهشگران پژوهش حاضر قرار نگرفت.
بر پایه یافتههای این پژوهش میتوان گفت که فشار در صورتی که در تضاد با نیازهای پایه افراد نظیر نیاز به پیشرفت، نیاز به پیوند جویی و نیاز Approach of motivational discriminations - قدرت قرار گیرد (در واقع تهدیدی برای ارضا نشدن نیازهای پایه فرد شود)، با ایجاد عدم تعادل در حوزه تشفی نیازهای افراد، آنها را به فکر جبران در قالب کاهش خلاقیت و رفتارهای مدنی - سازمانی میاندازد."