چکیده:
چکیده بحث درباره قواعد تعارض جرح و تعدیل، همواره از مباحث مهم و درخور توجه درحوزه دانش رجال بوده است؛ زیرا درباره برخی راویان مهم و برجسته شیعه، آرای رجالیای متعارض در دست است. تعیین وضعیت این دسته از راویان، به کاربرد این قواعد برای حل تعارض و رسیدن به نتیجه درست، وابسته است. آیتالله خویی آرای رجالیان را ازباب حجیت خبر واحد، معتبر دانسته است؛ از این روی، در اندیشه او، تعارض جرح و تعدیل در آرای رجالیان متقدم، همواره به تساقط آرا و درنتیجه، مجهولالحالشدن راوی انجامیده و به هیچ عنوان، ترجیح یکی از دو طرف تعارض با استفاده از مرجحاتی همچون اخذ قول متأخر، تعدد جارح یا معدل ویا تقدم قول اضبط، در عملکرد ایشان، جایگاهی نداشته است. واژههای کلیدی: معجم رجال الحدیث، آیتالله خویی، تعارض، جرح و تعدیل، تساقط، مجهولالحال.بحث دربارة قواعد تعارض جرح و تعدیل ، همواره از مباحث مهـم و درخور توجه درحوزة دانش رجال بـوده اسـت ؛ زیـرا دربـارة برخـی راویـان مهـم و برجسـتۀ شـیعه ، آرای رجـالیای متعـارض در دسـت است . تعیین وضعیت این دسته از راویان ، به کاربرد این قواعـد بـرای حل تعارض و رسیدن به نتیجۀ درست ، وابسته است . آیـت الله خـویی آرای رجالیان را ازباب حجیت خبر واحد، معتبر دانسته است ؛ از ایـن روی، در اندیشۀ او، تعارض جرح و تعدیل در آرای رجالیان متقدم ، همواره به تساقط آرا و درنتیجه ، مجهول الحال شدن راوی انجامیـده و بــه هــیچ عنــوان ، تــرجیح یکــی از دو طــرف تعــارض بــا اســتفاده از مرجحاتی همچون اخذ قول متأخر، تعدد جارح یـا معـدل ویـا تقـدم قول اضبط ، در عمل کرد ایشان ، جایگاهی نداشته است .
خلاصه ماشینی:
"سنجش اعتبار گزارش های متعارض در اندیشۀ آیت الله خویی، مبنای اعتبار آرای رجالیان ، خبـر واحـد و شـهادت حسـی اسـت ؛ بنابراین ، وی در پذیرش گزارش های رجالی، سه شرط عمده را لحاظ کرده است 2 : نخست ، برخورداری از شرایطی که اثبات کنـد گـزارش رجـالی، شـهادت ثقـه بـوده اسـت ؛ بـا ایـن در روش مقابلۀ آیت الله خویی با تعارض های بدوی موجود میان گزارش های اصول اولیۀ رجالی، عـلاوه بـر توجـه بـه حجیت آن ها، دلالتشان بر رأی رجالی نیز ارزیابی میشود؛ اما وی در مواردی که گزارش های عرضه شـده ، بـه صـورت مستقیم ، به توثیق و تضعیف راویان مرتبط باشد، آن ها را با دیگر داده هـای رجـالی و اطلاعـات موجـود دربـارة راویـان نسنجیده است ؛ زیرا در احراز وثاقت راویان ، تنها شهادت ثقه پذیرفته میشود.
در ایـن زمینـه ، برخی گفته اند تضعیف شیخ با توثیق خود او معارض است و به همین سبب ، توثیـق نجاشـی بدون معارض باقی میماند؛ اما آیت الله خویی این کلام را غریب دانسته و گفته است : اگر ثابت شود که شیخ ، سالم بن مکرم را در جایی توثیق و در موضعی دیگر تضعیف نموده است ، دلیل حجیت خبر نـه شـامل توثیـق وی خواهـد بـود ونـه شـامل تضـعیف صادرشده ازجانب او، و نمیتوان ادلۀ حجیت خبر را به یکی از این دو گـزارش ویـژه ساخت و این عدم حجیت همان طور که در دو گـزارش معـارض صـادرشـده از شـیخ طوسی، جاری است ، میان توثیق نجاشی و تضعیف شیخ نیـز برقـرار اسـت ؛ چراکـه بـه کذب گزارش توثیق شیخ و نجاشی و گـزارش تضـعیف شـیخ ، علـم اجمـالی حاصـل نمیتوان گفت تعارض جرح و تعدیل به پذیرش جرح ازسوی ایشان انجامیده اسـت ؛ بلکـه میشود و اختصاص معارضه به دو خبر شیخ و ادعای بلامعارض بودن گزارش نجاشی، درواقع ، در تعـارض جـرح و تعـدیل ، نظـر وی تسـاقط آراسـت کـه مجهـول شـدن راوی را وجهی ندارد (ر."