چکیده:
چکیده در برخی منابع روایی شیعه و سنی روایتی با صیغههای متعدد و اسانید متفاوت نقل شده که مهمترین نقل آن عبارت «لا تصلح الصنیعة إلا عند ذی حسب أو دین» است. ظاهر این روایت، گستره احسان را به یکی از دو قید نسب والا {اصالت خانوادگی} یا دینداری{اصالت دینی} محدود و مشروط کرده است. این در حالی است که در قرآن کریم و روایات معصومان(ع)، نیکی و احسان به عنوان یک اصل انسانی مشتمل بر نوع انسان با هر کیش و آیین، بلکه فراتر از آن و نسبت به هر جانداری مطلوب است. به نظر میرسد این روایت در صدد نفی مطلق احسان از برخی افراد نیست، بلکه در صدد نفی احسان ابتدایی از ایشان است. دلیل نفی و عدم مصلحت چنین احسانی، ویژگیهای غالبی شخصیتی و رفتاری انسانهای غیر شریف و نجیب و بعضا انسانهای بی دین (یا بی قید و بند در امور دینی) است. یکی از بارزترین رفتارهای چنین انسانهایی، ناسپاسی و کفران نعمت است. واژههای کلیدی: نقد حدیث، احسان، نجیب، دیندار، لئیم. در برخی منابع روایـی شـیعه و سـنی روایتـی بـا صـیغه هـای متعـدد و اسانید متفاوت نقل شـده کـه مهـم تـرین نقـل آن عبـارت «لـا تصـلح الصنیعۀ إلا عند ذی حسب أو دین » است . ظاهر ایـن روایـت ، گسـتره احسـان را بـه یکـی از دو قیـد نسـب والا {اصـالت خـانوادگی} یـا دینداری{اصالت دینی} محدود و مشروط کرده است . این در حالی است که در قرآن کریم و روایات معصومان (ع )، نیکی و احسـان بـه عنوان یک اصل انسانی مشتمل بر نـوع انسـان بـا هـر کـیش و آیـین ، بلکه فراتـر از آن و نسـبت بـه هـر جانـداری مطلـوب اسـت . بـه نظـر میرسد این روایت در صدد نفی مطلق احسان از برخی افراد نیسـت ، بلکه در صدد نفی احسان ابتدایی از ایشان اسـت . دلیـل نفـی و عـدم مصلحت چنـین احسـانی، ویژگـیهـای غـالبی شخصـیتی و رفتـاری انسان های غیر شریف و نجیب و بعضا انسان های بی دین (یا بی قید و بنــد در امــور دینــی) اســت . یکــی از بــارزترین رفتارهــای چنــین انسان هایی، ناسپاسی و کفران نعمت است .
خلاصه ماشینی:
"سمسار، (بیهقـی،١٤١٠ق ، ج ٧، ص ٤٥٣، ش ١٠٥٣٤)، مسـیب بـن شـریک ، ابوسـعید تمیمـی (بیهقــی،١٤١٠ق ، ج ٧، ص ٤٥٣، ش ١٠٥٣٤)، عبیــد بــن قاســم (ابــن ســلامۀ، ١٤٠٥ق ، ج ٢، ص ٥٤)، حسین بن مبارک طبرانی (ابن عدی، ١٤٠٩ق ، ج ٢، ص ٣٦٤)، عثمان بن عثمان بـن خالد (ابن عبد البر، ١٣٧٨ق ، ج ٢١، ص ٢٠)، احمد بن داود حرانی (ابـن عبـد البـر، ١٣٧٨ق ، ج ٢١، ص ٢٠)، عمر بن راشد (مدنی) (اصبهانی، بی تا، ج ٢، ص ٦٥١؛ عقیلـی، ١٤١٨ق ، ج ٣، ص ١٥٩) و سلیمان بن سلمۀ الخبائری (طبرانی، بـی تـا، ج ٨، ص ١٤٩) کـه همگـی در منـابع جرح و تعدیل اهل سنت به شدت تضعیف شده اند.
1 لازم به ذکر است ناقدان حدیث اهل سنت با توجه به جـرح عالمـان نسـبت بـه برخـی راویان موجود در اسانید روایات مورد بحث ، نوعا این دسته روایات را در کتب خویش کـه به نوعی عهده دار فهرست نمودن احادیث ضعیف و موضوع هستند ذکر کرده اند.
٥. ارزیابی مباحث نقد دلالی آیات ذکر شده به عنوان آیات معارض مفهوم برآمده از روایت انحصار احسان ، عمـدتا بـر مسأله نیکی به غیر مسلمانان تمرکز دارد و این آیات متعرض موضوع نیکـی بـه انسـان هـای غیر شریف و نجیب نشده است .
به نظر میرسد دو ویژگی که در بسیاری از نقل های روایت مورد بحث بـه کـار بـرده شده است : یعنی افرادی که «ذی حسب » یا «ذی دین » نیستند، به قرینه استعمال «أو» میـان دو کلمه صرفا به عنوان بیان دو مصداق از مفهوم کلـی «لئـیم = پسـت و فرومایـه » اسـت و ایـن مصادیق میتواند متعدد باشد."