چکیده:
کامل التعبیر از آثار مشهور حبیش تفلیسی است که به ظاهر پس از سال ٥٦٦ق تألیف شده است . در این اثر ــ که تا امروز چاپ انتقادی نشده است ــ واژه های نادر نسبتا زیادی را می توان دید که پژوهشگران شماری از آنها را استخراج و بررسی کـرده انـد. در این جستار چند واژة دیگر معرفی و بررسی می شود. این واژه های نادر عبارت انـد از: انگشت خدای خوان (سبابه )، نگارشی . انگارشی کردن ، شنگ ، نان گرمه ، کبوتر بنا.
Kamel al-Ta'bir is one of the well-known works by Hobaysh-e Teflisi (Hobaysh of Tbilisi), which seems to have been written sometimes after 566 A.H./1171 CE. This work, of which no critical edition has been published as yet, contains a relatively large number of rare words some of which have been selected and examined by certain scholars.
In the present inquiry several more words from the book will be presented and analyzed. These rare words are: angosht-e khodaykhan (the thumb), negareshi / engareshi kardan, shang, naam gormeh, kabutar-e banna.
خلاصه ماشینی:
"قاضی اسماعیل ابرقوهی ، مؤلف تعبیر سـلطانی ، دسـت کـم در دو موضـع از کتاب خود، از حبیش تفلیسی و کامل التعبیر وی یاد کرده است : در یک موضـع ، ضمن یاد کرد خوابنامه هایی که پیش از روزگار وی تألیف شده اند، او در آنجا به نقد کامل پرداخته است که این خود البته نشانة شهرت کامل در سدة هشتم تواند تعبیر «دیدن شهر آقسرا» تنها در دستنویس کتابخانة چلپی عبدالله مکتوب به سال ٧٧٢ق آمده که زنده یاد ایرج افشار در مقالة «اندر فواید لغوی کامل التعبیـر» آن را شناسـانده و پـاره ای از واژه های کمیاب آن را استخراج کرده است ، در دستنویسهای دیگر، علاوه بر آقسرا تعبیر دیدن شهر قونیه در خواب نیز محذوف است .
او دربارة منابع تفلیسی در تألیف کامل و سپس در نقد کتاب وی می نویسد: یکی دیگر کتاب کامل التعبیر که شیخ ابوالفضل تفلیسـی بـه نـام پادشـاه روم ، عزالدین قلج ارسلان ، تصنیف کرده و چنانچه در مقدمه باز نموده چون موازنـه می رود اکثر احکامش از اصول دانیال حکیم و جوامع ابن سیرین و تقسیم امـام جعفر و دستور کرمانی و ارشاد مغربی و تعبیر ابن اشـعث و کنزالرؤیـا مـأمونی منقول است و نیز و بنابر آنکه وضعش به ترتیب حروف نهاده و مقصود از ایـن زودنر در نظر آید، نیک به درجة استشهاد رسیده و مطلوب صغار و کبار شده و هرچند قدما از رعایت این دقیقه غافل نبوده اند، اما انصاف آنکه او به تخصیص [سعی ] مشکور نموده مع ذلک کتابش از غث و سمین خالی نیست و بی تکلـف اگر نه قضیه «خطا بر بزرگان گرفتن خطاست » مانع آمدی هجان و هجین هـر یک از این تألیفات بر طبق عرض نهادی که اقل ان مکررات است (گ ٥الف )."