چکیده:
نوشته حاضر درصدد نشان دادن اختلالات مفهومی و نظری تعبیر «فلسفة مضاف » در شاخه های سیاسی فلسفه است . مدعای این نوشته آن است که تعبیر مزبـور از سـویی نتـایج نـاموجهی در مفهوم پردازی این شاخه ها ایجاد می کند و از سوی دیگر نظام آموزشی و پژوهشـی شـاخه هـای مزبور را در هم می ریزد. این نوشته برای بررسی موضوع خود به تحلیل عقلی از طریق اسناد به داده های جمع آوری شده می پردازد. نتیجه حاصل از این نوشته موجب تصـحیح شـناخت جامعـه فلسفی ایران از مفاهیم «فلسفة سیاسی »، «فلسفة سیاست » و «فلسفة علم سیاست » می شـود و می تواند به نظام آموزشی و پژوهشی شاخه های مزبور یاری رساند.
The present article aims to show the conceptual and theoretical disorders which the phrase 'philosophy of' causes in the political branches of philosophy. It claims that the said phrase produces unjustified results in conceptualizing these branches on one hand and causes disorder in their research and education system on the other. To study the subject matter، it makes use of intellectual analysis through making reference to the data collected. The result obtained will correct Iranian philosophical society's understanding of 'political philosophy'، 'philosophy of politics' and 'philosophy of political science' and will contribute to their research and education system.
خلاصه ماشینی:
"Emancipation درحالی که به نظر نگارنده در سنت کلاسیک اسـلامی ـ ایرانـی ، علـم اعلـی بـودن «فلسـفة خاص » به معنای آن نیست که این دیسیپلین ، مقسم دیسـیپلین هـای دیگـر قـرار بگیـرد و درست به همین دلیل است که در طبقه بندی مشهور از علوم در این سنت ، فلسفة خـاص نه فقط قسیم علوم ریاضی و علوم طبیعی قرار می گیرد؛ بلکه (همان طور کـه در جـدول ٢ نشان داده شده است ) هم عرض علومی مانند علم اخلاق ، تدبیر منزل و سیاست مدن (در علوم انسـانی فلسـفی ) و علـم آداب و فقـه (در علـوم انسـانی اعتبـاری در سـطح سـوم طبقه بندی دانشی ) قرار می گیرد.
معیارهایی که بهمنیار برای تداخل ، تناسب و تباین دیسیپلین ها ارائه مـی دهـد همگـی براساس «موضوعات » دانش ها تنظیم شده اند و ازایـن رو، (در سـنت کلاسـیک اسـلامی ــ ایرانی ) به دلیل عمومیت موضوع فلسفة خاص نسبت به سایر علوم ، این دانـش بـه عنـوان مادر علوم شناخته می شود؛ اما نکتة جالـب توجـه در اینجـا آن اسـت کـه گرچـه رابطـة دیسیپلین فلسفة خاص (به عنوان مثال ) با دیسـیپلین الهیـات سیاسـی تـداخل مـی باشـد و بنابراین در طول هم قرار می گیرند؛ اما (همان طور که در جدول ٢ نشان داده شـده اسـت ) علوم ریاضی ، علوم طبیعی ، علوم انسانی فلسفی و علوم انسانی اعتباری علی رغـم خـاص بودن موضوعاتشان نسبت به آن ، همگی به صورت هـم عـرض (در سـطح سـوم جـدول مزبور) قرار گرفته اند."