چکیده:
اسلام در مقام ثبوت، دین کامل ، تام و مرضی پروردگار در هـدایت ، رشـد و تعـالی انسانهاست ؛ ولی در مقام اثبات، کیفیت فرایند تحقـق بخشـی بـه ایـن مهـم ، ماهیـت ادراک آدمی از معارف دینی و درنهایت ، کاربست معارف دینی در عرصة زنـدگی ، مؤلفه هـای اثرگـذار در نقـش آفرینـی دیـن در سـاحت اجتمـاعی بـه شـمار مـی رود. اینجاست که ضرورت نظامسازی یا نظامپردازی از معارف دینی ، احساس می شود تـا از رهاورد آن، اسالیب انتفـاع از معـارف دینـی اسـتخراج و در قالـب نظـام معرفتـی ، عرضه شود و در پایان امکان استقرار نظام کنشی بر مبنای نظام معرفتـی ، امکـانپـذیر شود. در این مقاله ، نگارنده می کوشد ابتدا به مفهومپردازی و معناشناسی نظامسـازی بپردازد و در ادامه ، روششناسی کشف نظام از منابع دینی را مبتنـی بـر رویکردهـای مختلف موجود، تنقیح و تبیین کند و در پایان، مدل مختار خود را ارائه کند. کشف نظام از معارف دینی ، از یکسو امکان تکـون فقـه حکـومتی را فـراهم خواهـد آورد و از سوی دیگـر قـدرت اثبـات کاآمـدی دیـن در عرصـة اجتمـاعی را بـرای اندیشمندان اسلامی پدید خواهد آورد. روش این پژوهش در گردآوری دادههای تحقیق بر منابع کتابخانه ای (بـه کـارگیری ابزار مطالعه ) و اندیشمندان حوزة نظامسازی (به کارگیری ابزار مصاحبه ) استوار است و در مقام داوری نیز از نظریة دادهبنیاد بهرهگیری شده است .
خلاصه ماشینی:
"هیچ کاری و هیچ حرفـی نمـی توانـد از طـرح جـامع دیـن و از نظـام کلـی و از مبـانی و مقاصـد افـراد بیـرون باشـد (همـان ، ص٨٩)؛ ازایـن رو اسـلام خـود دارای نظــام خــاص اجتمــاعی ، اقتصــادی و فرهنگــی بــوده و بــرای تمــامی ابعــاد و شــئون زنــدگی فــردی و اجتمــاعی ، قــوانین خاصــی وضــع کــرده اســت و جــز آن را بــرای ســعادت نمــی پــذیرد (خمینــی ، ١٣٧٥، ج٥، ص٣٨٩) و ایــن بــدان معناســت کــه هــر نظام فکری ، دارای مبانی نظری و عملـی اسـت کـه بـرای رسـیدن بـه هـدفی خـاص ، طراحی مـی شـوند و علـی القاعـده نمـی تـوان از نظـام هـای سیاسـی و اجتمـاعی یـک جغرافیای فکـری پیـروی کـرد و امیـد داشـت بـا بنیادهـای فکـری و ارزشـی جامعـة مقصد سازگار باشد (عمیدزنجانی ، ١٣٩١، ص٢٣.
برخی سخنان حضرت امام ر که آشکارا بـر بحث نظام سازی اسلامی تأکید می کند، از این قرارند: مجموعة قواعد اسلامی در مسائل اقتصادی ، هنگامی کـه در کـل پیکـرة اسـلام بـه صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همه جانبه اجرا شود، بهتـرین شـکل ممکـن خواهد بود؛ هم مشکل فقر را از میان می برد و هم از فاسد شدن یـک عـده بـه وسـیلة تصاحب ثروت جلوگیری می کند و درنتیجه کل جامعه را از فساد حفظ می کنـد و هـم مانع رشد استعدادها و شکوفایی قدرت ابتکار و خلاقیت انسان ها نمی شود."