چکیده:
مبناگروی دیدگاه کلاسیک در مسئله توجیه است و «استدلال از راه دور و تسلسل» مهمترین استدلالی است که از طرفداران مبناگروی در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب اقامه کرده اند؛ ازاین رو مخالفان مبناگروی در صدد برآمدهاند اشکالاتی بر این استدلال وارد کنند. برخی دور در توجیه را پذیرفتهاند و شماری دیگر بر ناتوانی این استدلال از اثبات ویژگیهای باورهای پایه دست گذاشته اند. اشکال دیگر آن است که همه باورها نیاز به موجهسازی ندارند تا فرایند موجهسازی گرفتار تسلسل شود و دیگر آن که، بر فرض تحقق تسلسل، چنین تسلسلی محال نیست؛ چراکه حلقات سلسله به تدریج موجود میشوند. مقاله حاضر در پاسخ به این اشکالات از استدلال یادشده دفاع کرده، نشان میدهد استدلال مزبور خالی از اشکال بوده، لزوم پذیرش مبناگروی در مسئله توجیه را اثبات میکند.
Foundationalism is the classic theory of justification and circle
and regress argument is the most important argument presented by
foundationalists in Islamic and western philosophy.
Adversaries of foundationalism raised some objections to the
argument. Some accepted the circle in justificstion; some others
have claimed that the argument cannot prove the basic beliefs
characters. In another objection, all beliefs arent in need to the
justification; therefore the process of justification doesnt bring
regress about. And another is that taking the regress for granted,
such regress isnt impossible, because its chains happen gradually.
Responding to these objections, this essay defends the regress
argument. And shows that the argument is void of objection, and it
proves the necessity of foundationalism in justification.
خلاصه ماشینی:
"به بیان دیگر، به اعتقاد لرر حتی اگر استدلال یادشده تمام باشد، نتیجه آن این است که سلسله توجیه استنتاجی باورها باید به باورهایی منتهی شود که به وسیله دیگر باورها موجه نشوند؛ یعنی 69 باید به باورهای خودموجه منتهی شود؛ اما این نتیجه اعم از مدعای مبناگروی است ، چراکه آنچه برای مبناگروی لازم است ، وجود باورهای پایه است که اخص از باورهای خودموجه است و خودموجه بودگی تنها یکی از ویژگی های آنها می باشد: فرض اینکه هیچ باور پایه ای وجود ندارد، مستلزم آن نیست که هیچ باور خودموجهی وجود نداشته باشد؛ زیرا باورهای پایه افزون بر خودموجه بودگی ، ویژگی های دیگری نیز دارند ( ,١٩٧٤ ,Lehrer .
بر این اساس در بحث حاضر نیز می توان از استدلال از راه تسلسل این گونه دفاع کرد که این استدلال از اساس به دنبال اثبات ویژگی های باورهای پایه نیست ، بلکه تنها این حقیقت را اثبات می کند که امکان ندارد زنجیره استدلال ها تا بی نهایت استمرار داشته باشد؛ به بیان دیگر حتی اگر بپذیریم که استدلال یادشده از اثبات همه مدعای مبناگروی ناتوان است ، چراکه ویژگی های باورهای پایه را اثبات نمی کند؛ اما توان نفی انسجام گروی در توجیه را دارد، چراکه با اثبات امتناع ابتنای توجیه یک باور بر بی نهایت باور دیگر و به بیان دیگر با اثبات لزوم ابتنا و انتهای باورهای پایه به باورهای غیرپایه ، بطلان انسجام گروی آشکار می شود.
حاصل آنکه به باور لرر تسلسلی که در فرایند موجه سازی لازم می آید، تسلسل تعاقبی است که محال نیست ؛ چراکه شرط امتناع یک سلسله نامتناهی آن است که همه حلقات آن وجود بالفعل داشته ، با یکدیگر موجود باشند، اما روشن است که گزاره های موجود در ذهن هیچ گاه بی نهایت نیستند، بلکه این گزاره ها به تدریج در ذهن تحقق می یابند."