چکیده:
فلسفه روانکاوی ژاک لکان (Jacques Lacan) بسیاری از حیطه های زیسـتی -ادراکـی انسـان را در قلمرو روانکاوی تحت تاثیر قرار داده و به پرسش های بیشماری در قالـب زبـان ، گفتـار و سـاختار ناخودآگاه در قالب بحث های روانکاوی، ادله کامـل و کـ فی ارائـه کـرده اسـت . لکـان ، فیلسـوف و روانکاو فرانسوی، توانسته است مساله هستی زبان ، گفتار و ناخودآگاه را در قالب عناصری همچـون هذیان بیماران روان نژند (نوروتیک )، پارادوکس غیر، سوژه ، استعاره پـدری، موجه ات (modales)، میل درونی (sirde)، شی ء مطلوب (objet) را مطرح کند تا پاسخی بـه برخـی معماهـای فلسـفی - روانکاوی ارائه دهد. کلیت مفاهیم لکان در یک زنجیره به هم متصل بوده و بعضا به ابهـام و غـامض بودن یادمیشود. نزد وی، نشانه ها (ی بیماری) میتوانند حامل معنا باشند. این نشانه هـا بـ ای خـود دارای زبان نظام مند و ساختار پچی یده هستند. از سوی دیگر «ساختار» لکان یک سـاختار بـین ذهنیتـی است که با مجموعه ای از واقعیات روانی -پنهانی سوژه سروکار دارد. در این مقاله تلاش بر این است تا با گذر از عناصر، مولفه ها و تبیین جایگـا سـاختارگرایی ، زبـا شناسـی و روانکـا ی نـزد لکـان ، برداشت های وی از زبان ، معنا و گفتار را در زنجیره های «معنایی »، «نشانه ای » و «دال ها» نمایان کرده و نقش فلسفه را در تعریف روانکاوی وی نشان دهیم .
خلاصه ماشینی:
"لکـان ، فیلسـوف و روانکاو فرانسوی، توانسته است مسأله هستی زبان ، گفتار و ناخودآگاه را در قالب عناصری همچـون هذیان بیماران روان نژند (نوروتیک )، پارادوکس غیر، سوژه ، استعاره پـدری، موجه ات (modales)، میل درونی (sirde)، شی ء مطلوب (objet) را مطرح کند تا پاسخی بـه برخـی معماهـای فلسـفی - روانکاوی ارائه دهد.
آیـا رابطـه سـوژه و گفتار در درون زنجیره دلالت معلول دگردیسی زبان است و یا غایت رابطه دال ها به عنوان امـر / مسلم تکامل زبان می تواند قلمداد گردد؟ تبیین فلسفه و روانکاوی در نظام ساختاری و دلالتـی لکان ، با چه عناصری تنیده شده و پردازش های زبانی را نمود می دهد؟ در نهایـت سـهم گفتـار در ساختار ناخودآگاه چیست و زبان با توسـل بـه چـه عناصـری خـود را نـزد سـوژه عنـوان می کند؟ پیشینه تحقیق ژوئل در (l DorJoe) در اثر خود به نام «درآمدی بر خوانش لکان (٥)» به سال ١٩٨٥ نشـان داد که از طرفی ناخودآگاه ساختاربندی شده لکان از ورای مفاهیم کاربردی فرویـدی بـر نظـام «میل انسانی » اشراف داشته و از طرف دیگر ساختار سوژه ، وابستگی سوژه را در مقابـل «نظـام دال ها» نمایان می کند.
دال های استعلایی نیز سازنده معنا و زبـان در نزد سوژه هستند و در زنجیره دلالت بیانگر این امر هستند که خواستگاه زبان ، قلمرو سمبولیک ناخودآگاه است .
در دیالکتیک هگل ، رابطه و جایگاه سوژه با ابژه مطرح است ولی نزد لکان ارتباط «سوژه ، دال و دیگری» برای خود دیالکتیک طراحی میکند 4- Joël Dor, Introduction à la lecture de Lacan, Paris, Denoël, 1985."