چکیده:
پیوند پزشکی با حقوق و امور مذهبی موجب شده بود که اطبا در ازمنه قدیم ، افزون بر جنبه علمی، جنبه مذهبی نیز داشته باشند. بلاتردید، در آغاز، طبابت با سحر و جادو عجین بوده است . در دوران باستان به جهت شیاع این فکر که امراض ناشی از خشم خدایان هستند، معمولا مسوولیتی متوجه اطبا نمیشد. البته از نقطه نظر تاریخی، مسوولیت طبیب دارای قدمتی طولانی است ، به طوری که ردپای آن را میتوان در تمدن های اولیه مانند پادشاهی بابل یافت . در روزگاری که بشر از شناخت واقعیت امراض عاجز بود؛ درمان امراض در تمام زمینه های طبی در ابتدا جادوگری و افسون بوده که در واقع تلفیقی از چاره اندیشی بشر و اعتقادات او بوده است . مسلم است که در این دوره به جهت نگاه خاصی که به ماهیت و منشا مریضی و نوع درمان داشتند، هیچ گونه مسوولیتی برای متصدیان این امور طبیب ، قابله و بیطار قائل نبودند. متعاقبا که تمدن پیشرفت کرد و طبابت از خرافات و اعتقادات مذهبی منفصل و منفک شد، تدریجا برای اطباء مسوولیت قائل شدند. در یونان و بابل باستان در برخی دوره ها برای امراض ماهیت مادی متصور بودند و بالطبع برای طبیبان در صورت ایراد خسارت ، مسوولیت قائل بودند. در ایران باستان اساسا ماهیت نگاه به سلامتی و مریضی متفاوت بوده و چند دیدگاه نسبت به علت مریضی وجود داشته که وجه غالب آن مادی بودن علت مریضی است . در فقه اسلامی، اطباء به موجب روایات منقول ، مسوول بودند. در این دوره مسوولیت اطباء نسبت به دوره های قبل ، بیش تر شفاف شده و حدود و ثغور آن مشخص تر شده است ، زیرا شرع اسلام ، مسوولیت های دقیق و قابل تاملی را برای آن ها در نظر گرفته بود که نقض هر یک از این وظایف ، به مسوولیت آن ها منجر میشد.
خلاصه ماشینی:
"رازی ٣٨ در هزار و اندی سال قبل مثل امروز شرح حال بیمار و تاریخچۀ مریضی او را با ترتیب صحیح و شکل منظم و توجه به سابقۀ خانوادگی و مریضی و سایر علل و اسباب مربوطه به کسالت بیمار را همان طور که اکنون در تمام بیمارستان ها و کلینیک های جهان برای درمان و تداوی بیماران در موقع ورود بیمار قبل از هر چیز در نظر میگیرند و بعد از آن به معالجه میپردازند اجرا میکرده و برای اولین بار این نکته اساسی را در جهان طب از خود به یادگار / گذارده است و با طرزی که تقریبا با اسلوب فعلی میتوان گفت تفاوت زیادی ندارد -البته با وسایل آن زمان - به عالم طب نشان داده است ؛ زیرا مشارالیه معتقد بوده که این امر در درجۀ اول اهمیت است .
ایرانیان زودتر از اقوام و تمدن های معاصر خویش متوجه شدند که هر مرضی، منشأیی جسمانی و مادی دارد، فلذا این فرضیه که مسؤولیت پزشکی اولین بار در ایران باستان مطرح شده است محتمل تر به نظر میرسد.
در واقع ، مفهوم ، علت و برداشت از مریضی، رابطۀ مستقیمی با مسؤولیت اطباء و نوع و میزان آن داشته و دارد و در جوامعی که علت مریضی را عمدتا مادی میدانستند، بالطبع برای متصدیان طبابت نیز مسؤولیت قائل بودند و جوامعی که امراض را در نتیجۀ خشم خدا و ورود شیاطین میدانستند مسؤولیتی برای طبیبان به رسمیت نمیشناختند که این امر به مدد مختصر کنکاشی در تاریخ علم به وضوح مبرهن میشود."