چکیده:
هدف این مقاله تبیین ابعاد ظرفیت جـذب دانـش و فراموشـی سـازمانی و بررسـی روابط بین آن هاست . در این راستا، در ابتدا به تشـریح و معرفـی ابعـاد متغیرهـای ظرفیت جذب دانش و فراموشی سازمانی می پردازیم . و در ادامه با توجه به مـرور پیشینه و ادبیات موضوع به ارایه فرضیه های مناسب می پـردازیم . بـرای بررسـی فرضیه های پژوهش به جمع آوری داده از جامعه مورد نظر پرداختیم . با توجه بـه حجم جامعه مورد نظر تعداد ٢٥٧ نمونه انتخاب شد. ابـزار گـردآوری داده هـا دو پرسشنامه بود که از ادبیـات موضـوع اسـتخراج گردیـد. در ادامـه بـرای بررسـی فرضیه های پژوهش از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شـد. نتـایج نشـان می دهد که هر یک از ابعاد فراموشی سازمانی بر ابعاد ظرفیت جـذب دانـش تـاثیر گذار است . که در این بین بعد زوال از متغیر فراموشی سازمانی بیشـترین تـاثیر را بر بعد بهره برداری از متغیر ظرفیت جذب دانش دارد.
خلاصه ماشینی:
"طبق تعریف ماری و همکاران (٢٠١٠) نیز ظرفیت جذب یکی از قابلیت های اساسی یادگیری است که سازمان ها می توانند برای تشخیص دانش و اطلاعات سودمند خارج از سازمان و سپس درونی سازی و تطبیق این اطلاعات با نیازهای خاص خود و بهره - برداری از آن برای اهداف خود آن را توسعه دهند [١٠].
در فرآیند بهره برداری از دانش ، برخی از دانش های سازمانی که برای مدت طولانی ذخیره شده اند به تدریج فراموش می شوند و یا دسترسی بسیار کمی به آن ها وجود دارد به علاوه کسری دانش یا از بین رفتن آن به دلیل ذخیره سازی نا مناسب ، مشکل پایگاه داده و برخی از علت های بیرونی این پدیده زوال حافظه ١٠ نامیده می شود که در این مرحله برجسته می گردد.
این ٤ عامل در کل ٧٢ درصد از واریانس ظرفیت جذب دانش را تبیین کرده اند مقدار شاخص KMO برابر٠,٨٣ که نشان دهنده مناسب بودن داده ها برای انجام تحلیل عاملی است و شاخص کرویت بارتلت برابر ٠,٠٠ است به این مفهوم که فرض مخالف تایید می شود یعنی بین متغیرها همبستگی معنی دار وجود ندارد.
بدین گونه که این ابعاد در قالب یک عامل مشترک قرار نمی گیرند و هر کدام به عنوان سازه ای مستقل هستند این نتیجه با مرور ادبیات موضوع تایید می شود زیرا این فراموشی سازمانی و ظرفیت جذب دانش هر کدام شامل ٤ فرآیند هستند که هیچگونه همبستگی بین این فرآیندها در پیشینه ذکر نشده است .
آن ها نیز در پژوهش خود ٤ بعد را برای ظرفیت جذب در نظر گرفتند که این چهار بعد شامل اکتساب ، تطبیق ، تبدیل و بهره برداری می شد ( ,sFore &n Camiso ٢٠١١)."