چکیده:
طرح تجربه دینی به عنوان گوهر دین، و منحصر کردن دین به مقوله احساسات شخصی، مولود ناکارآمدی فلسفه غرب در توجیه آموزههای دینی با هدف دفاع از اصالت و استقلال دین است که یکی از مسایل مهم فلسفه دین در عصر جدید میباشد و میتواند از جنبههای مختلف مورد نقد و بررسی قرار گیرد. یکی از نقدها این است که اتکاء به تجربه دینی و محدود کردن دین به امور شخصی، مشکلات جدی را در توجیه احکام و قوانین اجتماعی دین پیش خواهد آورد و اساسا فهم احکام اجتماعی دین، به عنوان زمینهساز کسب مشروعیت و مقبولیت آن در جامعه و نهایتا اجرای آن، امکانپذیر نخواهد بود و سبب خواهد شد یکی از جنبههای مهم دین عملا از صحنه زندگی اجتماعی حذف گردد و همچنین اقدامات اجتماعی و عدالت طلبانه پیامبران، به عنوان حاملان وحی و بیان کنندگان و عملکنندگان به دین توجیه پذیر نخواهد بود. در این میان نقد و بررسی موضوع مذکور با محوریت نظر شلایر ماخر به عنوان آغازگر مسئله تجربه دینی میتواند در خور توجه باشد که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
Discussing on religious experience as the substance of religion، and retricting the religion to private feelings، is as the result of unability of the western philosophy for justifying religious teachings، in order to defend authenticity and independence of religion which is one of contemporary important issues in philosophy of religion. One of critics to such theories is that trusting on religious experience and restricting religion to private affaires has some crucial problems for justifying social laws، since understanding of social laws of religion as backgrounds for taking its legitimacy and acceptability can’t be possible. In fact، beliving in credibility of religious experience is caused to omit some significant aspects ofreligion from our social life، and also the social and just missions the divine Prophets، as messengers of God، and can’t be justified. In this paper، by considering Schleiermacher theory as the beginner of religious experience theory، it is tried to criticize its practical and social applications and involvements.
خلاصه ماشینی:
یعنی این بحث که آیا با محدود کردن دین به احساسات درونی، امکان تحصیل قوانین الهی، که برای عموم جامعه دینی مورد پذیرش قرار گیرد، وجود دارد یا نه؟به عبارت دیگر با توجه به محدودیتهای انسانی در تاویل و تفسیر تجارب دینی و اختلافات ناشی از آن، امکان اتفاق نظر متدینان درباره ماهیت احکام اجتماعی دین و اجرای آن در جامعه وجود دارد؟ ودر ادامه پس از بحث نظری درباره امکان یا عدم امکان تحصیل احکام اجتماعی دین، براساس همین محدودیتهای انسانی درتعبیر وتفسیر تجربه دینی، زندگی عملی پیامبران و رسالت آنان را به عنوان حاملان وحی الهی مورد بحث قرار میدهیم تا معلوم شود که آیا آنچه انبیاء بعنوان وحی الهی مطرح میکنند، میتواند از سنخ تجربه دینی مورد بحث ما باشد و اقدامات پیامبران را جهت اجرای احکام اجتماعی دین توجیه نماید؟ برای بحث و بررسی مسئله فوق با تبیین مقدمات زیر، مشکلات تجربه دینی به عنوان گوهر دین بیان میشود: 1.
با توجه به مطالب مذکور، به نظر میرسد با پذیرش تجربه دینی به عنوان گوهر دین، امکان دریافت مشابه و همسان از دین، به خاطر محدودیتهای خاص انسانی در تعبیر و تفسیر تجربه دینی، امکان پذیر نیست و امکان تحقق عدالت اجتماعی در پرتو اجرای قوانین الهی از بین میرود و یکی از اهداف بزرگ دین، که همان برپایی قسط و عدالت در جامعه است، محقق نمیشود و از جهت اجتماعی نفی غرض از بعثت انبیاء، به عنوان حاملان وحی الهی، پیش میآید.