چکیده:
این نوشتار، ادامۀ مقالات گذشته و تأملی بر چگونگی ارائه معارف مهدوی از سوی امام کاظم و امام رضا علیهما السلام است؛ بیاناتی که با توجه به اهداف کلی دعوت دینی، مخاطرات و نیازهای عصر ثبات و اقتدار عباسیان، نزدیک شدن عصر غیبت و ظهور گروه منحرف واقفیه شکل گرفته است.بررسی محورهای مورد تأکید در این بیانات و تأمل در نسبت آنها با اهداف کلی و نیازهای هر عصر میتواند از یکسو طرحی کلان نشان دهد که در این شکل از تعلیم و تربیت تعقیب شده است و از سوی دیگر، تأثیر تربیتی و اخلاقی هر یک از آموزههای مهدوی را نمایانتر کند.این پژوهش بر تحلیل محتوایی روایات صادره از امامان یادشده علیهما السلام تکیه دارد و تلاش میکند با توجه به شرایط عصر صدور، آثار آموزههای مهدوی بر شیعیان را معلوم کند؛ از اینرو با تعیین محورهای مورد توجه در سخنان آن دو امام، همراه با ارائه نمونهای از آن و تأمل در نسبت این سخنان با شرایط مخاطبان به حکمت و جهت طرح هر یک از آموزهها دست یابد.این نوشتار، روشنگر این سخن است که تعلیم آموزههای مهدوی در این برهه از تاریخ ائمه علیهم السلام افزون بر ارائه معارف مهدوی و آخرالزمانی، به نکاتی مهم در تربیت مخاطبان توجه دارد و نوعی زمینهسازی برای رهایی از آفات بحث مهدویت و مصونسازی از انحرافات در عصر امام کاظم و امام رضا علیهما السلام را دنبال میکند.
This article is a continuation of previous articles and reflects on how the religious messianic teachings of the Imam Kazem and Imam Reza are offered. These statements have been formed with respect to the overall objectives، risks and needs of the stability and power of the Abbasid era، approaching to the occultation era and the emergence of deviant group of Waqifite in Shia.
Reflecting on the emphasised themes of these statements and their related overall objectives and needs of each era highlights a general plan that has been followed in this type of education، and on the other hand، make Mahdavi teachings more visible in terms of their moral and educational impact. This research focuses on the content analysis of the narratives from these Imams and attempts to show their impact on Shiite community of the time depending on the conditions under which they were issued. Thus، the narratives issued from these two Imams should be themed with exemplification and reflection on the conditions of their issuance in relation to audience and the relevant teachings should be discussed wisely and accordingly. This paper highlights that in the time of Imam Kazem and Imam Reza، the teachings regarding Mahdism included not only the apocalyptic and Mahdism principles but also notes about training the audience and a kind of setting the scene for avoiding or safeguarding against the deviations associated with Mahdism.
خلاصه ماشینی:
"3 عن یونس بن عبدالرحمن قال مات أبو الحسن( و لیس من قوامه أحد إلا و عنده المال الکثیر و کان ذلک سبب وقوفهم و جحودهم موته و کان عند زیاد القندی سبعون ألف دینار و عند علی بن أبی حمزة ثلاثون ألف دینار قال فلما رأیت ذلک و تبین علی الحق و عرفت من أمر أبی الحسن الرضا( ما علمت تکلمت و دعوت الناس إلیه قال فبعثا إلی و قالا: ما تدعو إلی هذا إن کنت ترید المال فنحن نغنیک و ضمنا لی عشرة آلاف دینار و قالا لی کف قال یونس: فقلت لهما أ ما روینا عن الصادقین( أنهم قالوا إذا ظهرت البدع فعلی العالم أن یظهر علمه فإن لم یفعل سلب نور الإیمان و ما کنت لأدع الجهاد و أمر الله علی کل حال فناصبانی و أظهرا لی العداوة؛ از یونس بن عبدالرحمن نقل شده است که امام کاظم( در حالی از دنیا رفت که در نزد همۀ نمایندگانش اموال زیادی بود و این سبب توقفشان بر امامت او و انکار آگاهانۀ مرگ او بود و در نزد زیاد قندی هفتاد هزار دینار و در نزد علی بن ابوحمزه سیهزار دینار بود و هنگامی که این (وضعیت] را دیدم و برایم حق آشکار شد و از جایگاه ابوالحسن رضا( آگاهی یافتم، سخن گفتم و مردم را به سوی او دعوت کردم.
گسترش روزافزون تشیع، این توقع را در برخی اذهان پدید میآورد که قیام نزدیک بوده و امام کاظم علیه السلام همان مهدی موعود است؛ توهمی که برداشت نادرست از برخی منقولات به آن ما روی عن موسی بن جعفر( أنه قال: إذا توالت ثلاثة أسماء محمد و علی و الحسن فالرابع هو القائم صلوات الله علیه و علیهم؛ آنچه از موسی بن جعفر( نقل شده است که فرمود: هنگامی که سه اسم محمد، علی و حسن پشت هم آمد پس از آن چهارمین قائم است، درود خدا بر او و بر آنان."