چکیده:
پدیده تکرار در عرصه زبان در سطح جمله ، گروه و نیز واژه ، بروز و نمود پیـدا مـی کنـد. ایـن مقالـه ، از دیـدگاه ادبـی، گفتمـانی، مطالعـات ترجمـه و زبانشناسـی نقشـی ـ سـازگانی هالیـدی (Halliday) تکرار را به اختصار بررسی کرده ، سپس بـه تکـرار در متـون مقـدس و بـه ویـژه در گفتمان قرآن پرداخته و اهداف بلاغی، معنایی و زیبایی شناختی این گونه عناصـر را در مـتن مـورد بحث قرار داده است . نمونه ای از تکرارهای واژگانی قـرآن در سـورة "علـق " مـورد بررسـی قـرار گرفته و ترجمه هایی که از این نمونه در دو متن فارسی و دو مـتن انگلیسـی بـه دسـت داده شـده ، مورد ارزیابی قرار گرفته است . نگارنده ، سپس ، به دشواری کار ترجمه متون مقدس ، به طـور کلـی، و مشکلات برگردان متن قرآن ، و به خصوص عناصر تکراری آن ، پرداخته است . حاصل بحـث بـه چند نکته ختم می شود: نخست ، با عنایت به خاستگاه متافیزیکی و فرابشری متون مقدس ، ترجمـه این متون از حساسیت ویژه ای برخوردار است ؛ دوم ، به نظر می رسد رویکرد "زبان مقصـد مـدار" در ترجمه ، که اصالت را به متن و فرهنگ مقصد می دهد، در برگردان این دسته از متن ها کـار آیـی ندارد؛ سوم ، بر این اساس ، شاید گزینه مناسب تری که در دسترس مترجمان این گونه متن هـا قـرار دارد رویکرد "زبان مبدأ مدار" در ترجمه ـ که نقطه مقابل رویکـرد پیشـین اسـت و اصـالت را بـه زبان و فرهنگ مبدأ می دهد ـ باشد.
خلاصه ماشینی:
"(توصیف کلی) اما از دیدگاه ترجمه شناسی و نقد ترجمه ، نکته در خور توجه است این که آیا برگـردان مـتن هـایی که "تکرار" در آنها بروز و نمود ویـژه ای دارد و اهـداف بلاغـی خاصـی را دنبـال مـی کنـد نیازمنـد رویکرد ویژه ای است ؟ صاحب نظران حوزة نقد ترجمه و گفتمان شناسـی بـر ایـن باورنـد کـه انتقـال ویژگیهای بلاغی متن ـ از جمله تکرار و گونه های دیگر پیونـد واژگـانیـ- مسـتلزم ظرافـت هـا و زیـر وبم های ویژه ای است که ، برای نمونه ، رویکردهایی مانند به کار بـردن واژه هـای متـرادف ، بـه جـای تکرار عین واژه ؛ حذف واژه تکراری؛ یا تلفیق ، ادغام و خلاصه سازی عبارت تکراری، نه تنها از انتقـال مقاصد بلاغی پدید آورندة متن باز می ماند که تأثیرات معنایی آن را نیـز خدشـه دار خواهـد سـاخت .
بنا بر این ، گرچه در ترجمه دو آیه بالا بـه انگلیسـی، هـر دو متـرجم بـه ظـاهر تکـرار فعـل "خلق " را مد نظر داشته اند و در برگردان خود لحاظ کرده اند، اما این مطلب را هـم نبایـد از نظـر دور داشت که هر دو مترجم روال دستوری زبان انگلیسی را به اجبـار نادیـده گرفتـه انـد، چـرا کـه اگـر از دیدگاه یک انگلیسی زبان به ترجمه های آنان بنگریم ، چنانکه گفته شد، جملـه دوم آنـان (کـه بـه تبـع جمله متن عربی، فاقد فاعل ظاهری است ) از قواعد دستوری زبان انگلیسی پیروی نمی کند و به تعبیـر معـــروف شـــلایر مـــاخر (Schleiermacher) (١٧٦٨-١٨٣٤)، مصـــداق بـــارز بیگانـــه گرایـــی (foreignization) است (نک ."