چکیده:
هنگام بحث دربارة سبک، در مطالعات ادبی و زبانشناختی ، درواقـع ، درمـورد عـادتهـای زبـانی نویسنده سخن می گوییم . به این دلیل می توان به هر نویسنده سبک خاصی را نـسبت داد و آن سـبک را نامگذاری کرد؛ به عنوان مثال، سبک شکسپیر، جویس یـا وولـف . باتوجـه بـه اینکـه وجهیـت و استفادة مکرر از افعال و قیود وجهی یکی از مؤلفه های کلیدی دنیای داستانی ترسـیم شـده در رمـان The Waves است ، پژوهش حاضر به بررسی این مسئله م ی پـردازد کـه مترجمـان چگونـه ایـن کلمات وجهی را ترجمه می کنند و آیا انتخـابهـای آنهـا بـر دنیـای داسـتانی مـتن اصـلی تـأ یر می گذارد و «حس » آن را تغییر می دهد یا خ ری. برای دست یافتن به این هدف، رمـان The Waves نوشتة ویرجینای وولف و دو ترجمة فارسی آن؛ یعنی ، خیزابها ترجمـة پرویـز داری وش (١٣٥٦) و امواج ترجمة فرشاد نجفی پور (١٣٧٧) انتخاب شدند و مـدل بوسـو (٢٠٠٤) کـه مبتنـی بـر مـدل دستور وجهیت سیمپسون (١٩٩٧) است ، برای بررسی نحوة برگردان افعـال وجهـی اسـتفاده شـد. نتایج تحقیق نشان داد که وجهیت ؛ یعنی ، الزامات شخصی ، تصویر منفـی ، احتمـالات، قابلیـت هـا و توانایی های شخصیت های رمان در ترجمه ها کمتر از متن اصلی موردتأکید هستند؛ امـا داری وش در مقایسه با نجفی پور آنها را به صورت نظاممندتری ترجمه کرده است .
خلاصه ماشینی:
"٧٦٦)؛ به عنوانمثال، جملات فارسی «مـن بایـد او را ماه آینده ببینم » و «من مجبورم او را ماه آینده ببینم » و ترجمـه هـای انگلیـسی آنهـا؛ یعنـی ، "I must see her next week" و "I have to see her next month" از ایـن نظـر بـا یکـدیگر تفاوت دارند که جملة اول حاکی از آن است که گوینده خواستار یا نیازمند این ملاقات اسـت ؛ یعنی ، الزام ازسوی گوینده است ؛ اما در جملة دوم، گوینده نمی تواند هـیچ اقـدامی درمـورد آن انجام دهد؛ یعنی ، محدودیت یا الزام بیرونی وجود دارد؛ ازایـن رو، در ٣ مـوردی کـه در آنهـا داریوش از مجبورم برای ترجمة I must استفاده می کنـد، الزامـی کـه در مـتن اصـلی ازسـوی گوینده است ، در ترجمه به الزام بیرونی تبدیل شده است .
نجفی پور، در ١ مورد که در آن، can ٤ مرتبه تکرار شـده اسـت ، ایـن فعـل کمکی را ترجمه نکرده است ؛ ازاین رو، ترجمة داریوش از تکرارهای فعل کمکی can، بـه مـتن اصلی نزدیک تر است ؛ زیرا، قابلیت ها و توانایی های گوینده و نیز احتمال وقـوع موقعیـت هـای خاص را به صورت دقیق تر منتقل می کند.
درمجموع، نتایج تحقیق حاکی از آن است که هرگاه مترجمان عنـصری از متن اصلی را ترجمه نمی کنند یا در متونی که در آنها عناصر وجهـی در شخـصیت پـردازی رمان نقش مهمی ایفا می کنند، تکرارهای کلمات وجهی را حفظ نمی کننـد؛ ایـن امـر منجـر بـه تحریف دانیای داستانی و شخصیت پـردازی مـتن اصـلی مـی گـردد و درنتیجـه ، سـبک روایـی نویسنده نه تنها مورد غفلت واقع می شود، بلکه دستخوش تحریف نیز می گردد."