چکیده:
پیشینه اندیشه نمادین به فلسفه کانت بر می گردد، کانت برای اولین بار گزاره نمادین را در زیبایی شناسی فلسفی خود ارائه کرد. مهمترین بعد فلسفه لنگر، پیوندی است که به تبعیت از کاسیرر با فلسفه کانت دارد و این پیوند چیزی نیست جز تعقیب شکل واره های کانتی درقالب نماد که نهایتا منجر به تدوین گزاره شکل نمادین بودن اثر هنری از سوی لنگر گردید.
لنگر برخلاف دیدگاه های مرسوم بیانگری در هنر، که می کوشید هنر را صرفا بیان احساسات بداند تاکید می کند که هنر صرف بیان احساس نیست و احساس هم صرف لذت یا الم نیست، بلکه به تعبیری حیات درونی انسان یا حقیقت ذهنی انسان است و هنر یا اثر هنری وظیفه بیان این حقیقت را دارد. وی همچون کاسیرر، با معرفی هنر به عنوان شکل نمادین سعی دارد تا نشان دهد که اثر هنری فارغ از نوع و گونه آن، می تواند نماینده احساسات باشد. ازاین رو، وی هنر را به جای اینکه بیان صرف احساس بداند، نماد احساس انسانی می خواند، نمادی که با ساختارهای احساس انسانی رابطه همریختی دارد.
در این مقاله، تلاش شده است تا ابتدا تبیینی از مفهوم نمادپردازی به عنوان کلیدی ترین نکته فهم نظریه لنگر ارائه شود سپس مفهوم احساس درپرتو آرای لنگر بیان گردد و درنهایت چگونگی نماد احساس بودن اثر هنری مورد بحث قرار گیرد.
The background of symbolic thinking goes back to Kant’s philosophy.Kant first stated it in his philosophical aesthetics. The most important aspect of Langer’s philosophy is to pursuit Kant’s schemas as symbols.
Unlike others، Langer claims that art is not a mere expression of feeling and the feeling is not mere pleasure or pain but it is inner life or human mentality. Art or work of art articulates this. Like Cassirer، Langer claims that art is a symbolic form; in other words، instead of being a mere expression of feeling، art can be a symbol of it. It has an isomorphic relation with the structures of human feeling.
In this paper، first we will present an explanation of symbolization as an important key in Langer’s philosophy، and then we will indicate the conception of feeling. Finally، we will discuss how a work of art is a symbol of feeling.
K