چکیده:
تاریـخ ادبیـات فارسـی (تـاف ) جلـد اول کتابی اسـت که قرار اسـت در هجده جلد منتشـر شـود. بنیـاد میـراث ایرانـی و مرکـز مطالعات وابسـته بـه دانشـگاه کلمبیا بانی و ناشـر کتاب انـد. مجلد نخسـت در حکـم مقدمـه ای اسـت بـر تاریـخ ادب فارسـی ، مشـتمل بـر مجموعـه ای از مطالـب کـه بخشـی از آن هـا اطلاعاتـی کلـی در بـاب ادب فارسـی و ریشـه های ایـن ادبیـات و زمینـه و بسـتر رشـد و پـرورش آن به دسـت می دهـد و بخشـی از مطالـب آن ارتبـاط مسـتقیم بـا تاریـخ ادب فارسـی نـدارد، امـا شـامل اطلاعـات بسـیار مفیـدی اسـت دربارة نسـخه های خطی و سـیر پیدایـش و تحـول آن هـا و چـاپ و نشـر در ایـران کـه می توانـد مبنای بررسـی بعضی از مسـائل مرتبـط بـا تاریخ ادب فارسـی باشـد. این نقد نخست کتاب تاریخ ادبیات فارسی را فصل به فصل معرفی می کند و سپس کاستی های آن را برمی شمارد.
خلاصه ماشینی:
"در این فصل ، ابتدا نویسنده به این مسئله توجه کرده است که چرا بلاغت نویسان ایرانی به علم بدیع بیشتر توجه کرده اند؛ سپس ضمن گفت وگو در باب این که منشأ نظریۀ ایرانیان در باب بدیع بلاغت عربی بوده این نکته را توضیح داده که تأثیر فارسی در ادب عرب دورة عباسی باعث پروردگی ادب عربی شده است ؛ زیرا بعضی شاعران ایرانی عربی گوی مانند بشار بن برد و ابونواس نخستین شاعرانی در عربی هستند که شعر مصنوع سروده اند مضاف بر این که ایرانیان خود از پرورندگان نظریه های بلاغت عربی بودند؛ بنابراین ، این نظریه ها در عربی نقش واسطه داشته است ؛ یعنی ایرانیان آراء و نظریات و شیوه هایی را که خود در عربی ایجاد کرده بودند از عربی به فارسی وارد کردند و تألیف آثار بلاغی در فارسی نیز بر همین مبنا بوده است .
نویسنده نخست به این مطلب پرداخته که ادب فارسی در شرایطی ایجاد شده که فرهنگ اسلامیـعربی حاکم بوده است و ایرانیان با وجود جذب شدن در فرمانروایی جدید، از لحاظ زبانی و نژادی مقاومت کردند و در شکل گیری و تدوین علوم گوناگون در دنیای اسلام ، ازجمله دانش های مربوط به زبان عربی ، دخالت مؤثر داشتند و زبان و ادب فارسی در مناطق شرقی که از دورترین منطقه های خلافت بوده است شکل گرفته و در همۀ این احوال و شرایط ، عربی و فارسی با یکدیگر نوعی همزیستی و تعامل داشته اند و علت آن توجه نخبگان ایرانی به سرودن و نوشتن به زبان عربی بوده است ؛ سپس دربارة بعضی قالب ها و موضوعات شعری و انواعی از نثر و ریشه یابی آن ها در ادب عربی و سیر خاص آن ها در فارسی گفت وگو شده و به مشترکات و مفترقات ادب فارسی و عربی اشاره و دربارة مواردی که خاص ادب فارسی است ، مانند حماسه ها و دیگر داستان های بلند، ٣٤٥٤٠ بحث شده است ."