چکیده:
مولانا جلال الدین دو اثر سترگ دارد: مثنوی معنوی و دیوان کبیر یا دیوان شمس . به نظر می رسد پژوهشگران به مثنوی توجه بیشتری نشان داده و در شرح و تبیین آن اهتمام ویژه ای داشته اند. دکتر توفیق ه. سبحانی دیوان شمس را شرح داده است . او پیش تر آثار فیه مافیه ، مجالس سبعه و مکتوبات مولانا را طبع کرده و زندگی نامه ای نیز از مولانا منتشر ساخته است ؛ بنابراین ، با توجه به کارنامه او، شرح دیوان شمس او درخور توجه است . این مقاله با توجه به اهمیت کتاب و نیز اعتبار ناشر و همچنین سرشناسی نام مصحح به نقد و تحلیل آن می پردازد. نویسندة مقاله حاضر در مواقف مختلف مطالعه این دیوان ، به تفاریق ، در شرح مذکور نکته هایی یافته است .
خلاصه ماشینی:
"تنها در چند دهۀ اخیر حدود ١٠ شرح نسبتا مبسوط در باب مثنوی منتشر شده که البته برخی تصحیح و برخی دیگر تألیف شده در همین سال هاست ؛ اما تابه حال شرح کاملی از دیوان شمس / / / / ■ دیــوان کبیر کلیات شــمس تبریــزی ؛ مولوی ، جلال الدین محمــد بن محمد؛ تدوین : هاشــم پور سبحانی ، توفیق ؛ تهران ؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ؛ ١٣٨٦؛ رحلی ؛ ١٠٢٠ صفحه 37520 شابک : ٩-١٤٤-٥٢٨-٩٦٤-٩٧٨ منتشر نشده و گویا از قدما نیز کسی به آن اهتمام نورزیده است ؛ البته در دوران متأخر گزیده های فراوانی از غزل های مولوی منتشر شده است .
نکتۀ آخر این که در آثار گذشته شهرها و نواحی فراوانی با عنوان عسکر دیده می شود؛ ازجمله یاقوت جای دیگری از المشترک وضعا والمفترق صعقا که در آن به شهرها و مناطقی که اشتراک لفظی دارند، اشاره شده است ، اشاره میکند که «عسکر» نام ١٠ جایگاه است ؛ او علاوه بر شهر مورد بحث ما، از عسکر ابوجعفر منصور که در روزگار یاقوت به «باب البصره » مشهور بوده است ، عسکر مهدی بالله محمد که کوچه ای در بغداد بوده و نیز عسکر نیشابور یاد میکند (در باب «عسکر»های مختلف ، همچنین بنگرید به : ابن حوقل ٢٣ و ٣٠؛ مقدسی ، ١٣٦١: ٣٩.
فاطمه معشوقۀ امرءالقیس شاعر مشهور عرب بود و گویا همین یک بار در سراسر غزلیات شمس و مثنوی از او سخن به میان آمده است ، اما مولوی در «حکایت امروءالقیس کی پادشاه عرب بود و به صورت عظیم به جمال بود، یوسف وقت خود بود و زنان عرب چون زلیخا مردة او»، دگرگونی حال این شاعر را نقل کرده که اشاره ای است به شهره بودن وی در عاشقی (١٣٧٥: ٦."