چکیده:
موضوع تمدنسازی و پیشرفت در حکومتهای دینی، همواره از موضوعات مهم و چالشبرانگیز در حوزه فرهنگ و تمدن بوده است. بیشک، بررسی مصداقهای تاریخی این مقوله، کمک زیادی به روشنشدن مسئله و شفافیت نظریهپردازیها میکند. این مقاله به شیوه توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و شناخت شاخصههای پیشرفت و تمدنسازی در حکومت حضرت یوسف و ارائه الگویی در این زمینه پرداخته است. ویژگیهای حکومتی یوسف همچون مکین، امین، حفیظ و علیم، بر چهار راهبرد اصلی در اقتصاد تاکید دارد که عبارتند از: اختیار کافی در حوزه عمل، امنیت روانی برای امنیت اقتصادی، ضرورت پژوهش مستمر برای حفظ توازن اقتصادی جامعه و شناخت از چالشهای پیشرو. برنامهریزی چهارده ساله حضرت یوسف برای عدالت اقتصادی و مبارزه با قحطی و فساد اقتصادی به خوبی این اصل را تایید میکند که اجرای عدالت اجتماعی در جامعه نیازمند برنامهریزی بلندمدت و دقیق است. بر این اساس، حکومت یوسف را میتوان نمونهای از یک حکومت الهی موفق دانست و آن حضرت را الگوی کارگزار حکومت دینی و عامل به اخلاق اقتصادی بهشمار آورد.
The issues of creating civilization and progress in religious governments، has always been among the important and challenging subjects in the area of culture and civilization. Undoubtedly، studying historical examples in this regard greatly contributes to shedding light on this subject and clarifying the related theories. Through a descriptive-analytical approach، this paper investigates the indicators of progress and creating civilization in the government of the prophet Joseph and presents a model in this respect. The features of the prophet Joseph’s government such as being established، honest، preserver and wise highlight the four major strategies in economics which are as follows: sufficient authority in practical aspects، mental security for economic security، the necessity of constant research to maintain economic balance in the society and knowing the challenges to come. The 14- year-plan of the prophet Joseph for economic justice and overcoming famine and economic corruption confirms properly the fact that administering social justice in the society requires a long-term and careful plan. Accordingly، the government established by the prophet Joseph can be considered as an example of a successful divine government. The prophet Joseph himself can be regarded as a good exemplar of a religious government's agent who worked within the framework of economic ethics.
خلاصه ماشینی:
"راهبردهای مهم اقتصادی، حکومتی حضرت یوسف بهعنوان مدل نمونه حاکم الهی چیست؟ برای پاسخگویی به این سؤالات، این فرضیه به آزمون گذاشته شده است: «حضرت یوسف بهعنوان پیامبری الهی و دولتمرد، توانست با محوریت هدایت انسانها در عبودیت خداوند، مسیر اصلاح اقتصادی را بهعنوان وظیفه خویش برگزیند و به اصلاح محیط اجتماعی بپردازد.
اما حقیقت این است که در بررسی نقش انسانها در پیشبرد مقاصد دین الهی، نباید دو مسئله مهم را نادیده گرفت: یکی، نقش خود پیامبر در برپایی حکومت الهی و دوم، ترغیب و آمادهسازی مردم برای برپایی قسط و عدالت اجتماعی که رکن مهم دولت موفق است.
ولی چند سال پیش، قبر شخصی به نام الـکاب(EL-keb)، که معاصر یوسف و حاکم یکی از ایالات مصر بوده، شکافته شد و کتیبهای در آن بهدست آمد که شامل شرح قحطیای است که در زمان حکومت وی بر مردم عارض شده و او با گندمی که در سالهای فراوانی ذخیره کرده بود، قحطیزدگان را از گرسنگی رهانیده است.
حضرت یوسف برای نجات مردم از بحران خشکسالی و فشار اقتصادی، که جامعه مصر را تهدید میکرد، اقدام به پذیرش مسئولیت در حکومت کافران نمود و حتی خود درخواست سرپرستی خزانه و امور اقتصادی حکومت را نمود.
اما صرفنظر از بیان این دیدگاهها، میتوان واقعیت تاریخی دولت حضرت یوسف را نشانه توجه دین الهی به اقتصاد سالم برای سلامت جامعه بدانیم و رسالت یوسف نمونهای از تلاش حکومت الهی در بهدست گرفتن حکومت و ساماندهی اقتصاد است.
حضرت یوسف نشان داد که حکومت دینی توان گسترش فرهنگ توحیدی و تعالی انسان و اصلاح امور اجتماعی و اقتصادی و معیشت انسان را مورد توجه، شناخت و مدیریت قرار دهد."