چکیده:
ماتریالیسم نوعی انحصارگرایی در حوزه وجود است که در دوران مدرن نخست در چارچوب فلسفه های مکانیکی و با تکیه بر اتمیسم طرح شد. با اینکه این بیان از ماتریالیسم به دلیل جزم اندیشی حاکم بر آن اکنون طرفدار چندانی ندارد، هنوز پیش فرض های ماتریالیستی در معرفت شناسی حضوری پررنگ دارند. این نوشتار با نگاهی انتقادی به بررسی لوازم این پیش فرض ها در ارتباط با دو مولفه آگاهی و اختیار می پردازد. در این مسیر از فیزیک گرایی، رفتارگرایی، الگوی کامپیوتری ذهن و معرفت شناسی طبیعی شده به منزله رویکردهایی ماتریالیستی که در معرفت شناسی معاصر حضور دارند بحث خواهد شد و در نهایت لازمه مشترک این رویکردها مبنی بر تعین گرایی و امکان پیش بینی رفتارهای فردی و جمعی انسان ها مورد نقد قرار خواهد گرفت. روش بحث، تحلیلی است و نتیجه این پژوهش بر ناکارآمدی رویکردهای ماتریالیستی در حوزه علوم انسانی تاکید دارد.
خلاصه ماشینی:
"در این علوم بر اساس قواعد علی حاکم بر تولید علم، بیانی تجربی و علمی از فرایند فرضیهسازی ارائه میشود و با توجه به تعامل مغز با اجزای بدن و تعامل بدن با محیط، فرایند شکلگیری فرضیهها در ذهن تبیین میشود؛ اما زمانی که در علوم شناختی مکانیسمهای دخیل در تحقق شناخت بیان میشوند، ماتریالیستها وارد بحث شده، ادعا میکنند که این مکانیسمها همه ابعاد شناخت را پوشش میدهند و شناخت چیزی بیش از تغییراتی مادی در سطح اتمهای مغز و اعصاب نیست.
ماتریالیستها ادعا دارند که همه ابعاد شناخت اعم از اجتماعی، هنجاری و روانی به ابعادی فیزیکی تقلیلپذیر است و این ابعاد فیزیکی را علوم شناختی تبیین میکنند؛ ولی آیا میتوان کل فرایند شناخت را به آنچه در سطح اتمهای مغز و اعصاب رخ میدهد فروکاست؟ منتقدان ماتریالیسم بحثهای علمی درباره علل فیزیکی و فیزیولوژیک شناخت را انکار نمیکنند؛ اما مدعیاند که شناخت چیزی بیش از سازوکار حاکم بر مغز است و در الگوی کامپیوتری ذهن، وجود این چیز بیشتر انکار میشود.
در ارزیابی این ادعا باید به چند نکته توجه کرد: تردیدی نیست که وجود افراد برای تحقق اجتماع ضرورت دارد و اینکه مکانیسمهای جمعی به مکانیسمهای فردی و به روانشناسی افراد مربوط است نیز انکارپذیر نیست؛ اما آیا معنایش این است که علوم اجتماعی به علوم رفتاری تحویلپذیرند و میتوان از مفاهیم و قوانین علوم اجتماعی چشمپوشی، و به مفاهیم و قوانین مربوط به رفتار افراد بسنده کرد؟ اینکه زبان خالی از مفاهیم جمعی در عمل هیچگاه ابداع نشده است، نشان می دهد که چنین پیشنهادی بیشتر بهمنزله یک روش پیشنهادی ایدئال مطرح بوده است و بر اساس امکانات موجود نمیتواند کاربردی و عملیاتی شود."