چکیده:
نویسنده مقاله به دو دلیل اصول الاهیات مسیحی را انتخاب عنوان است. دلیل اول؛ این تنها کار تعصبآمیز و وسیع در زمینه خداشناسی است که به وسیله یک متکلم انگلیسی در سالهای اخیر نوشته شده است. دلیل دوم؛ این نشان دهنده مجموعه اقداماتی در زمینه اصطلاحشناسی است که بیان دوبارهای است از خداگرایی مسیحی، که بهطور کلی از مکتب اگزیستانسیالیسم (اصالت وجود) و مخصوصا از فلسفه هایدگر گرفته شده است. مککواری بعد از یک تجزیه و تحلیل دقیق از وجود بشری به این نتیجه میرسد که، فقط به وسیله وحیای الاهی میتوان به سؤالات ایجاد شده جواب داد، که از طرف خدا به مثابه «وجود مطلق» یا «وجود مقدس» باشد. او سپس به تجزیه و تحلیل عقیده وجود مطلق میپردازد. بعد از این تجزیه و تحلیل، دوباره به موضوع اول برمیگردد و تعریفش را از خدا به تفصیل بیان میکند. مک کواری با این بیان شروع میکند که، چه چیزهایی وجود نیست؟
خلاصه ماشینی:
"مککواری بعد از یک تجزیه و تحلیل دقیق از وجود بشری به این نتیجه میرسد که، فقط به وسیله وحیای الاهی میتوان به سؤالات ایجاد شده جواب داد، که از طرف خدا به مثابه «وجود مطلق» یا «وجود مقدس» باشد.
حال پرسش این است که، اگر خدا وجود ندارد پس چگونه موجودات را به وجود آورده است و اصلا ظهور و تجلی خدای معدوم چه معنایی دارد؟ چیزی که از اساس موجود نیست، اساسا تغییر و شدن آن چه معنایی دارد؟ اگر مراد از وجود و موجود تفکیک میان وجود و ماهیت باشد، نادرست است؛ زیرا موجود به معنای ماهیت نیست.
اینکه بگوییم خدا وجود ندارد اما از طریق اندیشه به حضور و جلوه میرسد و هستی را ایجاد میکند، با هیچ اصل فلسفی و علمی سازگار نبود و تناقضی آشکار است."