چکیده:
فرصت الدوله شیرازی که از عالمان و شاعران بزرگ ایران عصر قاجار بوده ، مطالبی را به زبـان فارسی در زمینه علوم ادبی به رشته تحریر درآورده است که در قالـب چنـد رسـاله (در علـم : معانی، بیان ، معما، و انشا) در یکی از کتابهای خطی او به نام دریای کبیر گنجانده شده انـد. بـا توجه به اینکه روش کتابهای ادبی در چند صد سال اخیر نظر در کتابهای گذشتگان ، و کوشش ٩ در درس دادن ، فراگرفتن ، و بازگفتن آنهاست ، به نظر میرسد مطالب این رساله ها نیز برگرفتـه یا خلاصه ای از آثاری است که سالها پیش از دوران حیـات فرصـت الدولـه ، در سـرزمین هنـد نوشته شده است . این امر عـلاوه بـر اینکـه نشـان دهنـدة رواج کتابهـای اهـالی هندوسـتان بـا موضوعهای بلاغت و انشا در عصر فرصت الدوله است ، ضمنا تاکیدی است بـر اینکـه جریـان بلاغت فارسی تا روزگار فرصت الدوله همچنان از نوآوری به دور بوده است . رعایت اختصار و سادگی در بیان مباحـث از جانـب مولـف و نبـود اغتشـاش و پراکنـدگی در تقسـیم بنـدیها از ویژگیهای رسایل مورد بحث است .
خلاصه ماشینی:
"٤ البته هرچند ـ به گفتۀ خود فرصت ـ در کتاب دریای کبیر «غالب مطالب تازه و جدیدی که کمتر گوشزد شده ، مسطور گردیده » (فرصت شیرازی، ١٣٣٧: ١١٧) با توجه به اینکه روش کتابهای ادبی (بلاغی) در چند صد سال اخیـر عبـارت اسـت از: «نظـر در کتابهای گذشتگان و کوشـش در درس دادن ، فراگـرفتن ، بـازگفتن و سـرانجام نوشـتن حاشیه و احیانا شرح یا تلخیص آنها» (صفا، ١٣٧٣: ٤١٤) به نظر میرسد که مطالـب ایـن رساله ها نیز اغلب برگرفته از آثار قدما باشد؛ با این حال ، بررسی آنها به این دلیل که ما را با میزان و چگونگی رواج کتابهای گذشتگان در عصر مؤلف آشنا میسـازد، اهمیـت 11 دارد.
٣٠ از طرفی، یکی از معیارهای فرصت الدوله در تلخیص مطالب مناظرالانشا نیز همـین بوده و گاهی او از ذکر مطالبی از آن کتاب صرف نظر کرده که دیگر در زمـان وی رواج چندانی نداشته است ؛ برای مثـال ، فرصـت از موضـوع «سـجع » (کـه گـاوان ، چـون در ٣٠ دوره ای زندگی میکرده که تصنع و تکلف اساس سلیقۀ ادبا را تشکیل میداده به تفصیل ٣٠ دربارة آن سخن گفته ) به سرعت عبور کرده و به معرفی اجمالی آن بسنده نموده است ؛ زیرا در دوران فرصت ، اهل انشا و ادب بـه کـارگیری «سـجع » در نامـه هـای فارسـی را ناخوش میداشته و منشیان را از آن منع میکرده اند؛ به این دلیـل کـه بـا وجـود سـجع چه بسا سخن به اطناب کشد و مؤلف از سخنی که دارد، بازمانـد (همـو، ١٣٧٧، ج ١: ٩)٣٢ ضمن اینکه به همین دلیل ، زبان خود رسالۀ انشا نیز در مقایسه با مناظرالانشـا سـاده تـر گشته ، و در آن از بیان تکلف آمیز موضوعات پرهیز شده ، و مطالب به زبان سـادة رایـج در روزگار فرصت درآمده اسـت ."