چکیده:
مدیریت دانایی از الزامات اساسی فرآیند نوآوری درسازمان محسوب میشود.محرکهای استراتژیک مدیریت دانایی با عواملی همچون حفظ و توسعه سرمایه ذهنیسازمان،چگونگی بهبود عملکرد و یادگیریسازمانی و ارتقاء سطح نوآوری مستمر درسازمان سر ون کار دارد.ارزش آفرینی و ارزش افزایی برای مشتریان با استفاده از خاصیت اهرمی دانش و با مهمترین کارکرد مدیریت دانایی یعنی دانشآفرینی امکانپذیر خواهد بود. امروزه دانایی به عنوان منبعی استراتژیک،غیر قابل تقلید،غیر قابل جایگزین و از همه مهمتر ارزش آفرین(برای مشتریان) ابزاری را در جهت تولید محصولات و خدمات نوآورانه به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار در اختیارسازمانها قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
"امروزه دانایی به عنوان منبعی استراتژیک،غیر قابل تقلید،غیر قابل جایگزین و از همه مهمتر ارزش آفرین(برای مشتریان) ابزاری را در جهت تولید محصولات و خدمات نوآورانه به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار در اختیارسازمانها قرار داده است.
(7) تجسم و تبلور عینی نوین،مفهوم نوآوری را میتوان در تعریفی که در ن از معماران مفهوم مدیریت دانایی از مدیریت دانش ارائه نمودهاند به خوبی ملاحظه نمود: "فرآیند خلق مستمر دانش نوین،انتشار وسیع و گسترده آن در سراسرسازمان و تبدیل سریع آن به محصولات/خدمات، تکنولوژیها و نظامهای جدید"تعریف فوق نشان میدهد که هدف اصلی و غایی مدیریت دانایی،ارزش آفرینی از طریق نوآوری است.
(14)هدف عمده مدیریت دانایی ایجاد و سلزماندهی محیطی است که افراد دانش خود را توسعه داده،با یکدیگر مبادله کرده،دانش دیگران را با دانشهای موجود خود ترکیب نموده و نهایتا آن را به منظور حل مشکلات کاری خود به کار بندند.
نوآوری مداوم(از طریق ارزشآفرینی) کلید طلایی رقابتپذیری پایدار: سازمانها به خاطر ارزش ذاتی و غایی دانش به دنبال ایجاد و توسعه سرمایه دانش در درون خود نمیباشند جرا که دانش سازمانی اگر مورد استفاده قرار نخواهد داشت.
(26)زمانی که این دانش به محصولات و خدمات(مورد نیاز مشتریان)تبدیل میشود میتواند به عنوان منبعی حیاتی و کلیدی در جهت ارزش آفرینی برایسازمان محسوب گردد.
سازمانی که شایستگیهای کلیدی خود را از طریق نوآوری در محصول و فرآیند محقق میسازد چگونه قادر به حفظ چنین مزیتی خواهد بود؟به اعتقاد یکی از صاحب نظران، "یادگیریسازمانی"تنها مزیت رقابتی پایدار واقعی قابل دسترس برای همهسازمانها محسوب میشود."