چکیده:
تلمیح از آشناترین و پرسابقه ترین شگردهای بلاغی در ادبیات ایران و جهان اسـت . در این نوشتار به شیوههای کاربرد تلمیح در معنای ویژهتر و رایج تر آن که عبارت از اشـارات داستانی است ، در شعر حافظ توجه می شود. حافظ تلمیحاتی آشنا را در نمونه هایی چـشمگیر، به شکل و شیوهای ناآشنا و متفاوت روایت می کند. گاه داستان را از گونه ای دیگر می نگرد و گاه از ایهام و تناسب در پیچیده کردن ساختار اشاری و تداعی انگیز تلمیح بهره مـی گیـرد. از شگردهای شاخص او در این زمینه آمیزش سنت های گوناگونی است
خلاصه ماشینی:
به ویژه در قلمرو تلمیح که شـامل اشاره هایی به داستان های آشناست ، چه تشخصی را می توان سراغ کرد؟ اتفاقا این نقطة بسیار مناسبی برای فهم و دریافت طرز حافظ اسـت .
در مطالعات حافظ پژوهانه هر چند دقت هایی در مصادیق برخی تلمیحات دیـده می شود به ویژه آن ها که با ایهام ها و تناسب هایی درآمیخته اند، به طور خاص به ایـن موضوع پرداخته نشده است ؛ تنهـا سـیروس شمیـسا اشـاره ای بـه تـصرف حـافظ در تلمیحات دارد.
از شگردهای اصلی حافظ در زمینـة تلمیح همین اشاره ها به گوشه و کنار داستان است که با ظریف ترین تداعی ها حاصـل می شود.
پارگی پیراهن اما از دسـت برد زلیخاست نه برادران ؛ بدین سان پای دومین پیراهن به میـان مـی آیـد؛ امـا نکتـة باریک تر آن جاست که خواجه از این رهگذر داستان را از زاویه ای دیگر بازخوانی می - کند.
٢٥٢) در این بیت که باز به داستان آفرینش اشـاره دارد مـاجرای هبـوط از گونـه ای دیگر نگریسته شده و در چشم اندازی دل پسند و عاشقانه جای گرفته است .
باز به مضمون هبوط عاشقانه می رسیم یا هبـوط را از بلایـای مـلازم عاشقی دانستن ؛ اما نکته ی باریک بیت از رهگذر تداعی «سیب » به دست می آید؛ زیرا زنخدان در کنار چاه یک وصف آشنای دیگر نیز دارد و آن سیب است چنان که مـی - گوید: مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است کجا همی روی ای دل بدین شتاب کجا؟ (همان .