چکیده:
بحث حقیقت ایمان و ویژگی ها و پیامدهای آن از محوری ترین مباحث دین شناسی است که تبیین و بررسی دقیق آن افزون بر اینکه می تواند در تصحیح دیدگاه های نظری و باورهای انسان تاثیر بسزایی داشته باشد، از جنبه عملی هم نقشی اساسی در اصلاح رفتارها و اعمال آدمی دارد. نوشتار حاضر می کوشد تا با استناد به آثار علامه طباطبائی، به ویژه تفسیر المیزان، دیدگاه ایشان را درباره این موضوع بررسی کند. در این بررسی ابتدا تعاریفی که ایشان از حقیقت ایمان ارائه کرده است، مختصرا تبیین می شوند و سپس عناصر مندرج در این تعاریف، تحت عناوینی کانون بحث و بررسی قرار می گیرند تا از این راه عناصر مندرج در ماهیت و ساختار ذاتی ایمان از منظر ایشان روشن شوند. پس از آن، برخی از ویژگی های ایمان مانند اختیاری بودن ایمان، مراتب و درجات ایمان، و افزایش و کاهش پذیری آن بررسی می شوند و سپس برخی از پیامدهای مهم ایمان، مانند ارتباط ایمان با عمل، ارتباط ایمان با اسلام و ارتباط آن با اخلاق از نظر ایشان کانون تبیین و بررسی قرار خواهند گرفت.
خلاصه ماشینی:
"پس صرف علم به چیزی و یقین به اینکه حق است، در حصول ایمان کافی نیست و صاحب آن علم را نمی توان مؤمن به آن چیز دانست، بلکه باید صاحب علم، التزام به مقتضای آن علم و پیمان قلبی (عقدالقلب) بر مضمون آن نیز داشته باشد؛ به گونه ای که آثار عملی علم هرچند فی الجمله از وی بروز کنند پس کسی که علم داشته باشد به اینکه خدای تعالی، الهی است که جز او الهی نیست و التزام به مقتضای علمش نیز داشته باشد، یعنی در مقام انجام مراسم عبودیت خود و الوهیت خدا برآید، چنین کسی مؤمن است؛ اما اگر علم نام برده را دارد، ولی التزام به آن را ندارد، و عملی که علمش را بروز دهد و از عبودیتش خبر دهد، ندارد، چنین کسی عالم هست، ولی مؤمن نیست (طباطبائی، 1363، ج18، ص411ـ412).
ترابط ایمان و علم با آنکه علامه طباطبائی، علم معتبر در ایمان را عموما همان معرفت مبتنی بر استدلال عقلی می داند، معتقد است که انسان می تواند در پرتو باور قلبی و التزام عملی و تسلیم شدن در برابر آن، به گونه ای که آثار علم و تصدیق از او به ظهور برسد، به یقین نایل شود.
ایشان با آنکه تصدیق مصطلح در منطق (معرفت، یقین و اعتقاد) را یکی از عناصر اساسی در ماهیت مفهومی ایمان معرفی می کند، ولی با توجه به اینکه این نوع تصدیق و معرفت را به تنهایی برای تحقق ایمان بسنده نمی داند، عنصر التزام به لوازم را نیز به عنوان جزء مقوم دیگر ایمان در نظر می گیرد تا چگونگی منتهی شدن ایمان به عمل را توجیه و تفسیر کند."