چکیده:
جملات اخلاقی به دو صورت انشائی و اخباری بیان میشوند. در جملات انشائی رفتار، صفت یا غایتی اخلاقی مورد امر و نهی قرار میگیرد. در جملات اخباری همین امور موضوع قرار گرفته و با مفهومی ارزشی یا لزومی داوری میشوند. مفاهیمی از قبیل: خوب، بد، درست، نادرست، باید، نباید و وظیفه محمول گزارههای اخلاقیاند و با نام مفاهیم اخلاقی نامگذاری میشوند. از طرفی مفاهیم کمال و مطلوبیت در مفهوم ارزش اخلاقی ماخوذند و از همین رو، بر خلاف دیدگاه غیرواقعگرایان، ارزشهای اخلاقی به دلیل عینی بودن کمال اموری عینیاند. لزوم اخلاقی نیز علیرغم اعتباری بودن، به دلیل بازگشتی که به ارزش اخلاقی دارد در زمره امور عینی یا دستکم مرتبط با امور عینی است. با توجه به مفهوم تکلیف و مسئولیت و ارتباط آن دو با ارزش میتوان همه امور اختیاری از قبیل: افعال، صفات و غایات اخلاقی را در حوزه ارزشگذاریهای اخلاقی قرار داد. این امر به دلیل دخالت عنصر اختیار در تکالیف و مسئولیتهای اخلاقی است و با ارتباطی که ارزشها با وظایف اخلاقی دارند هر امر اختیاری مشمول داوری اخلاقی خواهد بود.
Ethical sentences are being expressed in two compositional and declarative forms. In the compositional sentences, an ethical behavior, trait, or goal is considered as the focus of order and prohibition. In the declarative ones, the same affairs turn into the subject and they will be judged by a valuable or necessary concept. The concepts such as good, bad, correct, incorrect, ought to and ought not are containers of ethical propositions which are called ethical concepts. In addition, the concepts of perfection and desirability are embedded in the concept of ethical value; therefore, unlike the unrealistic-oriented viewpoints, because of objectivity of perfection, the ethical values are objective affairs. According to the concepts of duty and responsibility and their relation with value, one can consider all voluntary affairs of ethical actions, traits, and goals as ethical valuation. This is because of involvement of free will in ethical duties and with the relation between values and ethical duties, every voluntary affair will become the subject of judgment.
خلاصه ماشینی:
بنابراین جملاتی که مبین ارزش اخلاقیاند، درباره امری عینی و واقعی سخن میگویند؛ اما جملاتی که به صورت انشائی یا خبری (با باید و نباید و وظیفه) لزوم اخلاقی را بیان میکنند، 1 گفتنی است الزام اخلاقی بهگونههای مختلفی بیان میشود؛ گاهی بهصورت جملهای دستوری و گاهی با جملات خبری؛ مثلا وقتی گفته میشود «راست بگو» یا «دروغ نگو»، الزام اخلاقی بهصورت دستوری بیان شده و وقتی گفته میشود «باید راست گفت» یا «نباید دروغ گفت» یا «وظیفه داریم راست بگوییم»، بهصورت خبری، خود را اخلاقا ملزم به راست گفتن کردهایم.
در جملاتی که لزوم، محمول جمله واقع شود، این امر کاملا آشکار است؛ مثلا وقتی آمر اخلاقی به مخاطب خود بگوید: راست گفتن تو لازم است، بهروشنی معلوم است که این لزوم بین فاعل و فعل قرار داده شده است و چون چنین لزومی واقعا وجود ندارد و رابطه فاعل با فعل خود امکانی است، نه ضروری، بنابراین ادعایی و جعلی خواهد بود.
مفهوم مسئولیت با مفهوم تکلیف، تلازم معنایی دارد؛ یعنی وقتی آمر اخلاقی، امر یا نهی کرد و تکلیف اخلاقی پدید آمد، فاعل اخلاقی در برابر این تکالیف مسئول و موظف است آنها را انجام دهد؛ اما باید گفت مسئولیت از لحاظ مفهوم با تکلیف تفاوت دارد؛ زیرا علاوه بر اینکه تکلیف از طرف آمر اخلاقی و مسئولیت از طرف فاعل اخلاقی است، در این مفهوم برعهده گرفتن نتایج حاصل از کار نیز مدنظر است.