چکیده:
میزان و نحوه توزیع منابع محیطی و جغرافیایی در سطح زمین فاقد الگوی همسان بوده و از نابرابریهای گسترده برخوردار است .به همین جهت ، هیچ مکان جغرافیایی بر روی زمین وجود ندارد که به تنهایی قادر به تامین همه نیازهای ضروری ساکنان خود باشد. از این رو همه مکانها برای به دست آوردن نیازمندیهای خود به طور جدی به مکانهای دیگر وابسته اند. پرسشی که در این زمینه مطرح میشود آن است که ، مکانهای جغرافیایی چگونه و با اتکا به چه مکانیسمی میتوانند به رفع نیازهای خود بپردازند؟ در پاسخ به این پرسش ، طی نوشته حاضر، رهیافتی موسوم به «رهیافت هم تکمیلی » پیشنهاد و ارائه شده و هدف اصلی این مقاله نیز تبیین و معرفی ابعاد نظری و کارکردی رهیافت فوق است . از آنجا که همه مکانها ی جغرافیایی واجد دو دسته از مولفه های محیطی شامل : ١- منابع و مزیت های محیطی ؛ ٢- کاستی، ضعف و محدودیت های محیطی میباشند، لذا میتوانند از طریق برقراری همکاری و مناسبات دو سویه ، چرخه ای از تعاملات هم تکمیلی را پدید آورند که طی آن، هر مکان جغرافیایی مکمل مکان دیگر محسوب گردد. در حقیقت هدف اصلی این رهیافت آن است که ، روابط مبتنی بر رقابت های غیرسازنده میان مکانها را به روابطی توام با رفاقت و همکاری تبدیل نماید و روشن است در این صورت، دستیابی به سطوح قابل قبولی از توسعه متوازن ، ثبات و امنیت پایدار در محیط های جغرافیایی در دسترس خواهد بود. از آنجا که رهیافت مزبور ماهیتی کاربردی و حل مساله دارد؛ لذا از قابلیت تبیین کنندگی نظری و سازماندهی عملی بالایی برخوردار بوده و امکان به کارگیری آن در همه مقیاسهای جغرافیایی از خردترین سطوح فروملی تا بالاترین سطوح فرا ملی وجود دارد. همچنین به طور مشخص در چهار حوزه سیاست ، اقتصاد، فرهنگ و امنیت قابل پیادهسازی است . طی مقاله حاضر، نحوه پیادهسازی رهیافت مذکور در خصوص ناحیه جنوب شرق ایران و با هدف حل مساله توسعه نیافتگی این منطقه از کشور و نیز تعیین مناطق مکمل داخلی و خارجی آن و زمینه های مشارکت و هم تکمیلی این منطقه با مناطق مکمل ، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است .
خلاصه ماشینی:
"١-٢-١-٣- ضعف ها و محدودیتهای جنوب شرق ایران از بعد سیاسی ١- ترکیب ناهمگون جمعیت منطقه از حیث کمی و کیفی ؛ ٢- ترکیب ناهمگون جمعیت منطقه از حیث قومی و فرهنگی که زمینه ساز بروز واگرایـیهـای سیاسی میگردد(٢ :٢٠١٢ ,Others &Khalili )؛ ٣- ساخت قبیله ای و طایفه ای جمعیت که علاوه بر ایجاد رقابتهـای قـومی و محلـی، موجـب اختلال در فرایند شکل گیری هویـت ملـی مـیگـردد و در نتیجـه بـه کـاهش مشـارکت ملـی میانجامد(١٤١ :٢٠١٠ ,Ebrahimzade)؛ ٤- وسعت زیاد ناحیه که مدیریت و کنترل سیاسی آن را با مشکل مواجه میسازد؛ ٥- گستردگی دامنه فقر و بیکاری که زمینه ساز بروز نارضایتی در سطح منطقه گردیده و فرایند واگراییهای محلی نسبت به مرکز سیاسی کشور را تشدید میکند(١٤٠:Ibid)؛ ٦- وجود احساس جداییگزینی با نواحی مرکزی کشور در این منطقه ، تحت تأثیر بعد مسافت و موانع و عوارض طبیعی(١٤١:Ibid)؛ ٧- احساس نسبی تعلق خاطر جمعیت منطقه به مناطق مجاور در کشورهای همسایه ؛ ٨- گستردگی فعالیت شبکه های ماهوارهای برون مرزی بر روی این منطقه ؛ ٩- اثرگذاری تحولات داخلی پاکستان و افغانستان بر این منطقه (١٤٢:Ibid)؛ ١٠- فعالیت گروههای تروریستی و باندهای قاچاق مواد مخدر و تأثیرات سوء امنیتی و سیاسی آن بر منطقه (٢٠١٥ ,Hosseinbor)."