چکیده:
وصیت، یکی از موضوعاتی است که مطلوبیت آن در قرآن کریم طی ساختارهایی بیان شده است. «ثابت و مقرر بودن فعل بر مکلف»، «ثبوت عمل بر عهدة افراد» و «مدح فاعلین به پرهیزگاری» از جمله ساختارهای خبری حاکی از مطلوبیت فعل در آیة وصیت (بقره: 180) هستند. واکاوی ساختارهای مزبور با تکیه بر رویکرد عملی فقیهان، نشان میدهد که این ساختارها بر وجوب وصیت و تاکید بر این وجوب دلالت دارند و برخلاف دیدگاه مشهور، نظر برخی فقیهان مبنی بر وجوب وصیت به هنگام فرا رسیدن مرگ، مطابق با دلالت این ساختارهاست. مشهور فقیهان که وصیت را مستحب میدانند و این حکم را به شرایط مزبور در آیه نیز تعمیم دادهاند، گاهی این ساختارها را بر استحباب حمل کرده و گاهی قایل به نسخ آیه یا نسخ حکم وجوبی آن شدهاند. این پژوهش توصیفی-تحلیلی روشن میکند که حمل ساختارهای حاکی از مطلوبیت در آیة وصیت، بر استحباب صحیح نیست و این آیه و حکم وجوبی مستفاد از آن نسخ نشده است.
خلاصه ماشینی:
برخی از فقیهان نیز معتقدند لفظ کتابت در آیات مربوط، تنها به ثبوت عمل در وعای تشریع دلالت دارد و کاربرد آن دربارة یک فعل هم با واجب بودن فعل و هم استحباب آن سازگار است (ملکی میانجی، 1400، ص119)؛ اما بسیاری از فقیهان لفظ «کتب» را در همة آیات مربوط (نماز، جهاد، روزه و قصاص) دال بر وجوب دانستهاند (طبرسی، 1372، ج2، ص490؛ قطب راوندی، 1405، ج1، ص172؛ فاضل مقداد، 1385، ج1، ص64 و 227؛ جرجانی، 1404، ج1، ص94 و ج2، ص3؛ مجلسی، 1414، ج3، ص15؛ مازندرانی، 1382، ج4، ص353؛ موسوی خمینی، 1415، ج2، ص297؛ مرعشی نجفی، 1415، ج1، ص31).
علاوه بر این، بسیاری از فقیهان اگرچه هنگام بررسی مفهوم «کتب»، تنها به همان آیة مورد بحثشان پرداخته و آن را دال بر وجوب دانستهاند (طوسی، 1407-ب، ج4، ص151؛ موسوی عاملی، 1411، ج6، ص14؛ نجفی، 1404، ج21، ص4؛ طالقانی، 1362، ج2، ص54؛ موسوی خویی، 1418، ج22، ص34؛ زنجانی، 1419، ج5، ص1471 و ج9، ص3257؛ جوادی آملی، 1404، ص112؛ هاشمی شاهرودی، 1426، ج1، ص183 و 185؛ مکارم شیرازی، 1427، ص350 و 408) به نظر میرسد مراد آنها نیز همة آیات مشتمل بر این مفهوم بوده است و خصوصیتی برای موضوع قایل نبودهاند.
ساختارطلبی کتب در آیة وصیت تعبیر «کتب علیکم» به همان صورت که در آیات روزه، قصاص و جهاد آمده بود، در ابتدای آیة وصیت نیز به کار رفته است و اهل لغت که مکتوب را مترادف با فرض و واجب دانستهاند، گاهی از همین آیه بهعنوان مثال بهره گرفتهاند (طریحی، 1416، ج2، ص153)؛ اما مشهور فقیهان که قایل به استحباب وصیت (صرفنظر از مواقعی که حقی بر عهدة فرد باشد) هستند (عاملی غروی، بیتا، ج9، ص364 و 429)، در دلالت این ساختار در آیة وصیت اختلاف دارند.