چکیده:
مراقبت روانی از افرادی که در سازمان کار میکنند مسئلهای مهم تلقی میگردد.ماهیت روانی محیط شغلی و تأثیر نحوهء برخورد مدیران در سلامت روانی کارکنان امری غیر قابل انکار در بهزیستی محیط کاری است. امروزه بسیاری از محققان بر این باورند که بهزیستی و سلامت کارکنان به میزان قابل توجهی بستگی به رفتار مدیران آنها دارد،در عین حال رفتار مدیر الگویی برای یادگیری چگونگی رفتار مناسب در سازمان است.تا کنون نقشهای زیادی را برای مدیران بر شمردهاند،آنچه که کمتر تأکید گشته است نقش مدیر به عنوان تأمینکننده بهداشت روانی در محیط کار است. بدیهی است که در این نقش از مدیر انتظار میرود تا با کسب مهارتهای شناختی،عاطفی و رفتاری خاص در ارتباط با کارکنان تحت نظارت خود در جهت افزایش بهداشت روانی محیط کار و تلاش نماید.هدف از ارائه نقشهای نوین مدیریتی کمک به توسعه راههایی است که رسیدن به اهداف سازمان را تسهیل میکند،چنانچه اخیرا مدیران جذب عقیده بکارگیری اصول مشاوره به هنگام کار به دلیل وجود دیدگاههای بشر دوستانه و کاربردی بودن اصول آن گشتهاند.در این راستا کاربرد سه سطح،مشاوره پیشنهاد و معرفی میگردد که هر سطح نوع خاصی از مشاوره و بکارگیری اصول و فنون مرتبط با آن را میطلبند.
خلاصه ماشینی:
"به منظور تضمین بهزیستی و سلامت روانی و پیشگری از مشکلات بیدلیل HRM از دیرباز مجموعهای از فنون و روشهای مناسب را پیشنهاد کرده است، برای مثال ماری پارکر فالت در اوایل سالهای 1900 این باور را که به امروزه پیشگیری از مشکلات به وسیلهء افزایش بهزیستی و سلامت محیط کاربر درمان ترجیح داده میشود درست مثل آنکه تلاش برای دستیابی به نتایج مثبت بر نتایج منفی غلبه میکند (افمن 11995) به وضوح صرف هزینه و تلاش در جهت به حداکثر رساندن اثربخشی،نشاط و رشد باعث پیشگری از مواجه گشتن با انواع مشکلات میگردد.
بسیاری از این عملگرایان مشاوره و بکارگیری اصول و فنون آن را در محیطهای شغلی همپای مهمترین ابزار اقتصادی برای افزایش عملکرد کارکنان دانستهاند(مایکل ردی 1995)این علاقه اخیرا خود را در خلق انجمنهای جدید مثل انجمن بریتانیایی مشاوره با شاخهء فرعی«مشاوره در کار»یا«مشاورهء سازمانی»نشان داده است (اینترنتی 2002)،این شاخه نیاز به مهارتهای مشاورهای در بین افرادی که هر روز با حیطهای مدیریتی،سرپرستی و رهبر افراد چه در محیطهای دولتی و چه در محیطهای خصوصی سر و کار دارند را مستقیما خاطر نشان میسازد.
سؤال مهم در اینجا آن است که آیا از مدیران انتظار میرود نقش یک روانشناس را ایفا کنند؟در پاسخگویی به این سؤال علاوه بر دلایل انتخاب مدیر برای اجرای این نقش که در ذیل آمده ذکر این نکته ضروری است که بین بکارگیری مهارتهای مشاورهای و مشاور بودن تفاوت وجود دارد و آنچه که مدنظر است فقط بکارگیری فنون مشاوره به گونهای غیر حرفهای در سازمان بالاخص توسط مدیران است."