چکیده:
در این تحقیق مفاهیم کلیدی تئوری آشوب به عنوان چارچوب عمومی مدیریت سیستمهای پیچیده و غیرخطی،بررسی شده است.اصول قابلیت پیشبینی،وابستگی حساس به شرایط اولیه،انشعاب به عنوان آشفتگی یا شکست سیستم،خودسازماندهی، جاذبههای غریب و شکنهها یا برخالها به عنوان اصول سازماندهی بحث شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"کلید واژگان:تئوری آشوب،انشعاب،خودسازماندهی، جاذبههای غریب،شکنهها یا برخالها مقدمه امروزه دانشمندان بر نقش خلاقانه بینظمی و آشوب تاکید کرده و جهان را مجموعهای از سیستمهایی میدانند که به شیوههایی خودسازمانده،عمل مینماید و پیامدهای این شیوه زندگی وجود حالات غیرقابل پیشبینی و تصادفی است.
این تئوری به عدم قابلیت پیشبینی در رفتار سیستم،تعاملات غیرمنتظره و غیرخطی بین اجزا و انحرافات اساسی از عملیات سیستم که به طور نرمال تثبیت شده اند،و سرانجام خلق مجدد از طریق فرایندهای خودسازماندهی طبیعی تاکید میکند.
در فرایند عملکرد سازمانی نیز بسیار مشاهده کردیم که یک عمل جزئی و پیش پا افتاده موجب عصیانها و آشوبهای بزرگی در سازمانها گردیده است که این نشانهای از آشوبناک بودن فعالیتها و عملکردها در سازمانهاست(شاخص حساسیت نسبت به شرایط اولیه)و لزوم استفاده از نظریههای بینظمی را در بررسیهای سازمانی به خوبی آشکار میکند.
"کافمن" (Kauffman) با توجه به اینکه بعضی از سیستمهای سازمان نیافته به طور خودبهخود تفکیک شده و سپس در یک سطح بالاتر و جدید نظم استحکام مییابند،خودسازماندهی را به عنوان یک نیروی ضدآشوب توصیف میکند.
شکنهها (fractals) تئوری آشوب صفات نظم سیستم پیچیده به شکل الگوها، ساختارها و خصوصیات خودتکرار و به طور طبیعی ایجادشونده را بیان میکند که شکنهها نامیده میشوند.
بحث اینکه بینظمی برای نظم ضروری است،نابودی سرآغازی برای تجدید،زوال یم مرحله در رشد و شکست یک مقدمهای برای بازسازی است،یکی از خصوصیات خیلی جالب و خوشبینانه تئوری آشوب است،علاوه بر این تئوری آشوب با یک دید گاه کلی سازگار است و مقیاس زمانی طولانی را در نظر میگیرد."