چکیده:
نظریه جامعهشناختی بوردیو نظریهای است که اساسا برای تبیین منازعات در حوزهها یا میدانهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه ارائه شده و از این رو برای تبیین زوایایی از پدیده انقلاب در جامعه مناسبت دارد. در مقاله حاضر سعی میشود به یاری استفاده از مفاهیم اصلی نظریه جامعهشناسی بوردیو تا حدی تحولات مقطع 57-1342 تبیین گردد. روش مورد استفاده مقاله طبعا روش بوردیو یعنی ساختارگرایی تکوینی خواهد بود. در انتها نتیجه گرفته میشود که با توجه به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی، نظریه بوردیو که عمدتا نظریهای با اولویت مفاهیم فرهنگی همچون سرمایه فرهنگی و منش از یک سو و مرتبط بودن حوزههای مختلف حیات اجتماعی با یکدیگر است، تفسیر جدیدی از برخی دلایل و علل انقلاب در اختیار ما قرار دهد. به یاری این نظریه، میتوان نحوه تبدیل شدن سرمایه فرهنگی روحانیت به سرمایه اقتصادی و در نتیجه حمایت مالی و سازمانی بازار از انقلابیون را توضیح داد. این نظریه میتواند برای تبیین منازعات بین دو گونه مختلف از منشها یا عادت وارهها (غربی در برابر اسلامی- ایرانی) در جامعهای در حال گذار و تأثیرات آن بر گفتمان بومیگرایی این دوره را تبیین کند. همچنین، مفهوم خشونت نمادین در برابر خشونت فیزیکی بوردیو میتواند یکی دیگر از علل ضعف قدرت حاکم در برابر مخالفان خود را که از توان و ذخایر نمادین قویتری برای بسیج تودهها برخوردار بودند را تبیین کند.نظریه جامعهشناختی بوردیو نظریهای است که اساسا برای تبیین منازعات در حوزهها یا میدانهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه ارائه شده و از این رو برای تبیین زوایایی از پدیده انقلاب در جامعه مناسبت دارد. در مقاله حاضر سعی میشود به یاری استفاده از مفاهیم اصلی نظریه جامعهشناسی بوردیو تا حدی تحولات مقطع 57-1342 تبیین گردد. روش مورد استفاده مقاله طبعا روش بوردیو یعنی ساختارگرایی تکوینی خواهد بود. در انتها نتیجه گرفته میشود که با توجه به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی، نظریه بوردیو که عمدتا نظریهای با اولویت مفاهیم فرهنگی همچون سرمایه فرهنگی و منش از یک سو و مرتبط بودن حوزههای مختلف حیات اجتماعی با یکدیگر است، تفسیر جدیدی از برخی دلایل و علل انقلاب در اختیار ما قرار دهد. به یاری این نظریه، میتوان نحوه تبدیل شدن سرمایه فرهنگی روحانیت به سرمایه اقتصادی و در نتیجه حمایت مالی و سازمانی بازار از انقلابیون را توضیح داد. این نظریه میتواند برای تبیین منازعات بین دو گونه مختلف از منشها یا عادت وارهها (غربی در برابر اسلامی- ایرانی) در جامعهای در حال گذار و تأثیرات آن بر گفتمان بومیگرایی این دوره را تبیین کند. همچنین، مفهوم خشونت نمادین در برابر خشونت فیزیکی بوردیو میتواند یکی دیگر از علل ضعف قدرت حاکم در برابر مخالفان خود را که از توان و ذخایر نمادین قویتری برای بسیج تودهها برخوردار بودند را تبیین کند.
خلاصه ماشینی:
"امکان سنجی بررسی انقلاب اسلامی ایران بر پایه نظریه جامعهشناسی پیر بوردیو پرویز دلیرپور1 چکیده کلید واژهها: مقدمه: چارچوب نظری چرا در انقلاب اسلامی روحانیت توانست رژیمی را سرنگون سازد که اندیشههای روشنفکرانه نوسازی و تجدد فرهنگی را دستورکار خود قرار داده، منادی رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ را سر میداد و ابزار اعمال خشونت را به تمامی در اختیار داشت؟ چگونه بود که توده مردم نه با روشهای مدرن بسیج بلکه به یاری فرهنگ ریشهدار تشیع به رهبری امام (ره) به حرکت در آمدند؟ اینها مهمترین پرسشهایی هستند که در مقاله حاضر به یاری نظریه جامعهشناختی بوردیو در صدد پاسخگویی بدانها هستیم.
از سوی دیگر، بسیاری از القاب و مفاهیم اسلامی بخش جداییناپذیر سرمایه نمادین و بالطبع فرهنگی روحانیت شمرده میشود که دستکم از عصر صفویه بدین سو منابع قدرت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی روحانیون را تأمین میکرده و بهدلیل سیطره نسبتا کامل بر جامعه عمدتا شیعه ایران (از طریق مکانیسمهایی مانند انحصار اجتهاد و مرجعیت) برتری قابل ملاحظهای نسبت به سایر طبقات (اشرافیت، بازار، یا درباریان) بدو میبخشیده است.
ایران در این دوره به هیچ رو شاهد معمول شدن فرهنگ عقلانی و سیاسی نبود، آنچه انجام گرفت اصلاحاتی روبنایی در زمینههای عمرانی، اداری و نظامی بود که ارتباط منسجمی با یکدیگر نداشتند و بنابراین از ایجاد ساختار حکومتی کارآمد ناتوان ماندند و از سوی دیگر اجبار حکومت به برخی ظواهر فرهنگی غربی مانند نوع لباس پوشیدن و رفتار اجتماعی و حمله به سنتهای قدیمی واکنش طیفهای سنتی جامعه را به شدت برانگیخت و حکومت را ناچار به توسل به خشونت عریان و تکیه به دستگاههای اجبار و سرکوب نمود (سریع القلم، 1389: 116-115)."