چکیده:
نگارنده در نوشتار پیش رو بر آن است که قضایای دورة خلیفة سوم و بعد از آن خلافت امام علی (ع) و مسائل مربوط به آن را از منظر رمان تاریخی برجستة عذراء قریش نوشتة جرجی زیدان، نویسندة معاصر مسیحی لبنانی، بررسی کند. آنچه از تورق و جستوجوی این داستان به دست میآید این است که امام علی (ع) شخصیت منحصر به فردی است که علاوه بر جایگاه ویژهاش در بین مذاهب مختلف اسلامی، در بین پیروان ادیان دیگر نیز جایگاه والایی دارد. نویسندة داستان مذکور با سه رویکرد عمومی نقش مروان بن حکم در حوادث دورة خلیفة سوم، ماجرای قتل عثمان و خلافت امام علی (ع)، و حوادث بعد از آن این رمان را نوشته است. بنابراین، در گفتار حاضر با محور قرار دادن این سه رویکرد حوادث از زبان شخصیت اصلی آن (اسماء) بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
نویسندة داستان مذکور با سه رویکرد عمومی نقش مروان بن حکم در حوادث دورة خلیفة سوم، ماجرای قتل عثمان و خلافت امام علی (ع)، و حوادث بعد از آن این رمان را نوشته است.
یکی دیگر از شواهد دربارة کارشکنیهای مروان این است که وقتی اسماء در جلسة صحابه با امام حاضر شد و پیشنهاد آنان را مبنی بر قتل خلیفه با امام (ع) مشاهده کرد، در پی تنشزدایی و آرامسازی جو حاکم برآمد و واکنش امام را که در برابر صحابه فرمود: «والله یا قوم لا أری فی مقتل الخلیفه الا تعاظم الفتنة»6 (زیدان، 1998: 71) واکنش معقول و منطقی پنداشت و با کسب اجازه از امام علی (ع) صحابه را مورد خطاب قرار داد و گفت: «و لا أظنکم إذا قتلمتوه أو خلعتموه الا نادمین و لن ینفع الندم ...
همین ماجرا در داستان مذکور نیز ذکر شده است که در آن اسماء افرادی را که مانع از رسیدن آب به خانة عثمان شدند، توبیخ کرد و قضیه را به اطلاع امام علی (ع) رساند.
جرجی زیدان در این داستان برای بحث از امام علی (ع) در وهلة اول شخصیت اصلی (اسماء) را با ایشان آشنا میکند.
به نظر میرسد با شواهدی که دربارة دفاع اسماء از حقانیت امام علی (ع) در جایجای گفتار حاضر ذکر شد، میتوان گفت که نویسنده خود و شخصیت خود را در حین خلق این داستان بهخوبی در ذهن داشته و بهشدت مایل بوده است که اندیشهها و گرایشهای ذهنی و فردی خود را به شخصیتهای داستانی منتقل کند.