چکیده:
در این پژوهش عوامل تأثیرگذار در بیتفاوتی و انفعالسیاسی زنان ایرانی با استفاده از آرای رابرت دال و مارتین لیپست بررسی شده است.برای گردآوری و تحلیلدادهها از ترکیب روشهای کمی و کیفیاستفاده شده، نمونهگیری به شیوۀ هدفمند بوده و افراد مورد مطالعه از میان زنان و مردان با تحصیلات دانشگاهی و شاغل ساکن شهر تهران انتخاب شدهاند. بر اساس یافتهها، مهمترین عوامل انفعال سیاسی افراد مورد مطالعه احساس اثربخش نبودن سیاسی و مشکلات اقتصادی بوده است. همچنین، انفعال سیاسی زنان بیشتر از مردان بوده و این مسئله، صرف نظر از عوامل روانشناختی و اقتصادی، به نوع نگاه به نقش زن در جامعه و باورهای کلیشهای جنسیتی مربوط است. به علاوه، یافتههای این تحقیق حاکی از پایین بودن آگاهی و اعتماد به نفس سیاسی زنان در مقایسه با مردان و بهرهگیری کمتر آنان از فناوریهای جدید ارتباطی و اطلاعاتی است. همچنین، در افراد مورد مطالعه مشارکت سیاسی جوانان کمتر از میانسالان بوده و سطح تحصیلات سبب تفاوت در مشارکت یا انفعال سیاسی افراد نشده است.
خلاصه ماشینی:
پیشگاهی فرد و زهدی گهرپور در پژوهش «بررسی جای گاه و نقش زنان خاورمیانه در مشارکت سیاسی » (١٣٨٩)، برای پاسخ به این سؤال که آیا میـان نـوع و شـکل نظـام هـای سیاسی حاکم در منطقه و میزان مشارکت سیاسی مردم و به ویژه مشارکت زنـان در سـطوح بالای قدرت ارتباطی وجود دارد یا خیر، با بررسی گزارش توسعة انسـانی سـازمان ملـل و شاخص توان مندسازی جنسیتی و هم چنـین اسـتفاده از رتبـه بنـدی «شـاخص دموکراسـی اکونومیست »، از جای گاه کشورهای جهان در زمینة دموکراسی ، به این نتیجـه رسـیدند کـه شکل غالب حکومت ها در منطقة خاورمیانـه اقتـدارگرایی اسـت و رابطـة مسـتقیمی میـان اقتدارگرایی حکومت این کشورها و پایین بودن میزان حضور زنان در فعالیت های سیاسی و اقتصادی برقرار است .
نظریة دال با اتکا به تجارب و واقعیت های جوامع توسعه یافتة غربی تدوین شـده و بـه طور مشخص به تفاوت های جنسیتی در زمینة مشارکت سیاسـی نپرداختـه ، امـا در جامعـة ایران شرایط اجتماعی و فرهنگی متفاوت است و تفاوت های چشم گیـری در نـوع تربیـت جنسیتی دختران و پسران وجود دارد؛ از این رو، به سبب گستردگی تفاوت های جنسیتی و تأثیر چشم گیر آن بر نوع نقش ها و مسئولیت هایی که زنان و مردان در جامعه ایفا مـی کننـد، لازم است که در رویکرد نظری پژوهش تأثیر جنسـیت را در ارتبـاط میـان میـزان آگـاهی سیاسی ، احساس اثربخشی سیاسی ، اعتماد به نفس سیاسی و مشارکت سیاسی لحاظ کنیم .