چکیده:
با نگاهی به کتابهای تاریخی میتوان گفت که ساخت مجسمه، سابقهای چندهزارساله دارد که بهمرور زمان، تکامل و در شبهجزیرۀ عربستان، در فرهنگ بت و بتپرستی شکل یافت. هنگام ظهور اسلام، غالب مردم آن منطقه، در تاریکخانۀ بتپرستی زندگی میکردند. ولی با وجود برچیده شدن بساط بتپرستی از جوامع اسلامی، نگاه منفی به آن بهدلیل پیشینۀ تاریکش، همچنان ادامه یافت و بعضی فقیهان با بهرهمندی از اجماع و روایات، به حرمت ساخت مجسمه حکم دادند. از اینرو بعد کاربردی هنر مجسمهسازی، در جوامع اسلامی، موضوعی چالشی و بحثبرانگیز شد. در این مقاله با بررسی و نقد اجماع بهعنوان مهمترین دلیل حرمت ساخت مجسمه، این نتیجه حاصل میشود که اجماع مورد ادعای قائلین به حرمت ساخت مجسه، مخدوش، استنادناپذیر و استشهادناپذیر است.
Surveying historical books reveals that building status has a history of thousands of years .Gradually، this art developed and in the Arabian Peninsula it turned into building and worshiping idols ،idolatry at the beginning of Islam، the majority of people in the region worshipped idols. After the eradication of idolatry through Islam، in the Islamic countries ،the negative look and attitude towards making status continued and the Islamic jurisprudents (Faqihs) relying on narrations (hadiths) issued the prohibition of building statues. Therefore، the artistic aspect of building statues is still a challenging issue in the Islamic nations. The present study attempts to investigate and criticise the arguments for and against building statues and reveal that the reasons for the prohibition of building statues are not valid and the y can not be relied or considered as authentic.
خلاصه ماشینی:
مرحوم علامه محمد حسن نجفی، ضمن نفـی اخـتلاف در حرمـت سـاخت مجسـمۀ موجود جاندار، چنین میگوید: «فلا خلاف فی حرمۀ عملها، بل الاجماع بقسمیه علیه بل المنقول منه مستفیض ؛ اختلافی در حرمت ساخت مجسمۀ موجود جاندار نیست ، بلکه اجماع بـه دو قسمش (محصل و منقول ) وجود دارد؛ حتی منقول نیز به خبـر مسـتفیض اسـت » (نجفـی، بیتا، ج ٢٢:٤١).
پاسخ همان طور که مستشکل گفتند، درست است که اجماع مدرکی حجت نیست و این امر مورد اتفاق همۀ فقیهان است ، اما بحث این خواهد بود که آیا اجماع مورد ادعای فقهایی هماننـد محقق کرکی، محقق اردبیلی، جبل عاملی، سید علی طباطبایی و محمـد حسـین نجفـی بـر حرمت ساخت مجسمه ، همچنین نفی خلاف و مخالف که از سوی بسیاری از فقیهان دیگر مطرح شده ، مدرکی است ؟ بعید به نظر میرسد؛ زیرا اولا فقیهان همگی با علم به فاقد اعتبار بودن اجماع مدرکی، ادعای اجماع کردند؛ ثانیا آنها پس از تحقیق و یأس از وجود خلاف و مخالف ، ادعای اجماع کردند که همان اجماع کاشف از قول معصوم است ؛ ثالثـا برخـی از فقیهان اجماع را در کنار روایات ، به عنوان دلیل اول ذکر کرده اند و اگر مدرک اجماع آنها همان احادیث بود، دیگر ادعـای اجمـاع نمـیکردنـد و تنهـا بـه همـان روایـات اسـتدلال میکردند؛ رابعا مرحوم محمد حسن نجفی در کتاب «جواهرالکلام » به طور شفاف ، صریح و واضح ، ادعای اجماع محصل و منقول کرد.