خلاصه ماشینی:
"»(3) در واقع مقصود سروش این است که همینقدر که فردی فهم خویش از متون دینی اعم از کتاب و سنت قولی و فعلی پیامبر و ائمه علیهم السلام را ملاک عمل و رفتار خویش قرار دهد برای صدق عنوان مسلمانی بر او کافیست اما البته او بلا فاصله توضیح میدهد که«معیار بودن کتاب و سنت»به هیچ وجه منجر به نتیجه واضح و روشنی که در مورد آن یک اجماع جمعی نسبی وجود داشته باشد نخواهد شد و هر فرد مراجعه کننده به کتاب و سنت درباره اینکه چه میتوان از آنها فهمید کاملا مختار و لا قید است اساسا در قاموس سروش همین اندازه که فردی مدعی باشد به کتاب و سنت مراجعه کرده و فهمی از آنها به دست آورده و همان فهم را ملاک عمل خویش قرار داده برای مسلمان دانستن او کافیست اما درباره محتوای فهم او از کتاب سنت به هیچ وجه نمیتوان داوری کرد و از میزان درستی یا نادرستی آن سخن گفت.
اما مقصود از آن مسأله دوم یعنی«فهمیدن معانی الفاظ و عبارات در زمان خاصی که مورد استعمال قرار گرفتهاند(زمان تبویب متن)»دقیقا این است که اگر گزاره P در یک متن وجود داشته باشد و این متن فی المثل هزار سال پیش نگاشته شده باشد و گزاره P به گونهای باشد که معنایی که ما امروز از آن میفهمیم با معنایی که هزار سال پیش از آن میفهمیدهاند متفاوت باشد برای فهم صحیح معنای متن باید آن معنایی از گزاره P را لحاظ کرد که هزار سال پیش مفهوم بوده است چرا که فقط از این راه میتوان به مراد مؤلف از استعمال گزاره P و معنایی که او قصد انتقال آن را داشته است پی برد."