چکیده:
معرفت شهودی حاصل سیر و سلوک از رهگذر تزکیه باطن، تذکیه عقل و تضحیه نفس است که با طی مقامات معنوی و منازل سلوکی تا فنای فی الله و مقام قرب وجودی به حق تبارک و تعالی امکانپذیر است. مقصود ما در معرفت شهودی به حق تعالی، شهود قلبی وجهالله اعم از شهود عینالیقینی و شهود حقالیقینی- شهود با چشم باطنی نه ظاهری- است. پرسش نوشتار حاضر این است که آیا شهود حق تعالی ممکن است یا ممتنع؟ برونداد مقاله در پاسخ به پرسش یادشده نیز چنین است که آنچه در خداشناسی اعم از خداشناسی حصولی و حضوری محال و ناممکن است، همانا شناخت کنه ذات حق سبحانه و احاطه معرفتی به «الله» تبارک و تعالی است که در حقیقت منطقه ممنوعه تکوینی است و احدی از انسانها حتی انبیا و اولیا بدان راه ندارند؛ چه اینکه هویت غیبیه مطلقه حق سبحانه نه اسمی و نه رسمی برای اوست؛ لکن شناخت «وجهالله» از راه شهود باطنی ممکن است. فرضیه مقاله نیز امکان شناخت شهودی وجهالله در عرفان وحیانی است. برونداد نوشته پیش روی نیز عبارت است از: 1. امکان شناخت شهودی وجهالله؛ 2. استحاله شناخت شهودی ذات حق سبحانه با برهان اطلاق ذاتی و بساطت وجودی حق تعالی؛ 3. راههای شناخت حق اعم از شناخت خدا به خدا، شناخت خدا به نورانیت وجودی پیامبر و امام و شناخت شهودی خدا از راه معرفت نفس.
خلاصه ماشینی:
"در این سیر، حقیقت (هو الأول و الاخر و الظاهر و الباطن) برای سالک ظهور میکند و توحید مبرا از شرک، حتی از شرک خفی نصیب او میشود؛ ازاینرو فرمودهاند اگر سیر آفاق و انفس، سالک را به سیر در حقیقت هستی نرساند به توحید ناب دست نیافته است؛ چون معرفت ناب خدا جز به خود خدا ممکن نیست و در سیر آفاق و انفس راه غیراز هدف است و واسطه، حجاب بین سالک و مقصد است» (همو، 1383، «الف»، ص186- 185) و امام صادق(ع) نیز در اهمیت و ضرورت این سنخ از شناخت حق تبارک و تعالی میفرماید: «إنما عرف الله من عرفه بالله، فمن لم یعرفه به لیس یعرفه، إنما یعرف غیره» (صدوق، 1415، ص143، باب 11، ح7)؛ خدا را تنها کسی شناخت که با خدا شناخت، و هر کس او را به وسیله او نشناسد هرگز او را نشناخته است، بلکه غیر او را شناخته است.
لازم نامحدودبودن خدا این خواهد بود که در عین حال که مقام والا و بلندی دارد، به هر چیزی نزدیک است و نیز فروعات دیگر یکی پس از دیگری از بیانات حضرت امیر مؤمنان علی(ع) استفاده و بر آن استدلال میشود؛ اما اینکه نمیشود خدا را آنچنانکه هست شناخت، در آن خطبه معروف میفرماید: «الذی لایدرکه بعد الهمم ولایناله غوص الفطن: همتهای عالی هرچند هم دور و بلندپرواز باشد، نمیتواند خدا را در یابد و اگر اهل شهودی در عمق فرورود، با غواصی به ژرفای دریای شناخت خدا نمیرسد»."