چکیده:
پس از آنکه صدرالمتالهین، به شکلی ویژه به مسئله «اصالت وجود و اعتباریّت ماهیت» پرداخت، شارحان پس از او درصدد برآمدند تا تفسیری صحیح از این اصل ارائه بدهند. در این میان، چهار نظریّه و تفسیر ارائه شده است که تفسیر منتخب؛ یعنی عینیت وجود و ماهیت، ادقّ و ایقن نسبت به دیگر تفاسیر است. بنابر این تفسیر، ماهیت از عوارض ذاتی وجود خواهد بود و به دلیل عینی بودن ماهیت با وجود، وقوع تشکیک در ماهیت متصور است و وجود رابط نیز دارای ماهیت است. همچنین حقیقتا کلی طبیعی در خارج موجود است، از جمله اینکه ماهیت، مجعول جاعل و علت برای امر دیگر نیز میتواند باشد و واجبالوجود نیز دارای ماهیت است.
خلاصه ماشینی:
همچنین حقیقتا کلی طبیعی در خارج موجود است، از جمله اینکه ماهیت، مجعول جاعل و علت برای امر دیگر نیز میتواند باشد و واجبالوجود نیز دارای ماهیت است.
1 صدرالمتألهین، نخستین کسی بود که این مبنای مهم را به طور مستقل و فصلی متمایز از دیگر مسائل بیان کرد و پس از او، شارحان و بزرگان فلسفه درصدد آشکار کردن مراد او برآمدند که از بزرگانی همچون ملاهادی سبزواری، سید محمدحسین طباطبایی، استاد مرتضی مطهری، محمدتقی مصباح یزدی، عبدالله جوادی آملی و استادانی همچون استاد غلامرضا فیاضی و استاد حسن معلمی میتوان نام برد.
به طور خلاصه، تفاسیر مختلف از این اصل فلسفی بدین قرارند: تفسیر نخست: ماهیت، در خارج همچون وجود، دارای عینیت است 2 و مراد از اصالت وجود، «موجودیت بالذات» است؛ یعنی به نفس خودش، تحقق و خارجیت دارد و اعتباری بودن به این معناست که از جهت ذات خودش موجودیتی ندارد و به تبع دیگری، لباس هستی به تن کرده است.
2 اثر هشتم: تعلق جعل به نفس ماهیت به تبع وجود بنا بر تفسیر منتخب، «ماهیت من حیث هی» مجعول نخواهد بود، ولی ماهیت موجود به دلیل اینکه به عین وجود متحقق است، پس میتواند به جعل وجود، حقیقتا مجعول شود؛ یعنی خلق انسان، اسنادی حقیقی است و همچون خلق شدن وجود انسان است؛ زیرا این دو از نظر واقع، مساویاند.