چکیده:
نویسنده در مقاله حاضر وضعیت شعر کودک و شعر نوجوان ایران را در سه دهه پس از انقلاب توصیف و تحلیل می کند. محور برخی از پرسش ها، جریان های شعری ، مختصات هر جریان ، شرایط اجتماعی ، شاعران مهم تر و شاعران جهت دهنده است و چارچوب آن نظری ، تاریخی ، توصیفی و تحلیلی است . این مقاله نخستین اثری است که به این شکل به جریان ها، آثار و شاعران سه دهه پرداخته است . بررسی برخی از مختصات دهه شصت (انقلاب و دفاع مقدس ، رشد تالیف ، تجربه گرایی، غم غربت روستا، غیبت نقد، رواج بیشتر شعر کودک در مقایسه با شعر نوجوان )، هفتاد (ورود مضمون صلح و میهن ، رواج بیشتر ترانه ، کاهش تجربه گرایی و رواج بیشتر نقد و نظریه ، انشعاب در میان شاعران ) و هشتاد (سنت گریزی ، فردیت ، تاثیرپذیری از ترجمه ها، تعریف جدید از شعر کودک و مخاطب ، رواج طنز، توجه به اشیا در برابر مفاهیم ) نشان می دهد شعر کودک و شعر نوجوان ، در این دوران سه جریان متفاوت شعری با مختصاتی نسبتا مشخص را تجربه کرده است . این نوع ادبی ، هم فراز و فرود داشته ، هم از شرایط اجتماعی تاثیر گرفته و هم در مجموع ، حرکتی رو به جلو داشته است .
خلاصه ماشینی:
"بررسی برخی از مختصات دهۀ شصت (انقلاب و دفاع مقدس ، رشد تألیف ، تجربه گرایی، غم غربت روستا، غیبت نقد، رواج بیشتر شعر کودک در مقایسه با شعر نوجوان )، هفتاد (ورود مضمون صلح و میهن ، رواج بیشتر ترانه ، کاهش تجربه گرایی و رواج بیشتر نقد و نظریه ، انشعاب در میان شاعران ) و هشتاد (سنت گریزی ، فردیت ، تأثیرپذیری از ترجمه ها، تعریف جدید از شعر کودک و مخاطب ، رواج طنز، توجه به اشیا در برابر مفاهیم ) نشان می دهد شعر کودک و شعر نوجوان ، در این دوران سه جریان متفاوت شعری با مختصاتی نسبتا مشخص را تجربه کرده است .
منتها باید پرسید آیا به زعم اهالی ادبیات درخشش است یا مخاطب نیز چنین احساس می کند؟ پرسش دیگر این است که چرا به شعر نوجوان توجه می شود؟ آیا می توان گفت که چون سن شاعران رفته رفته بیشتر می شود، مخاطبانشان هم بزرگ می شوند و از کودک به نوجوان تغییر می یابند و در نتیجه ، شعر نوجوان گسترش می یابد؟ هر چه هست ، بعضی از شاعران دهۀ شصت ، شیوة کار خود را تغییر می دهند و با عوض کردن مخاطبان خود موفق تر ظاهر می شوند؛ برای نمونه بیوک ملکی مخاطبانش را در دهۀ هفتاد نوجوانان قرار می دهد."