چکیده:
عرفان و تصوف اسلامی درخت باروری است که شاخه های برومند آن در قالب تالیفات ارجمند از نخستین قرون پس از اسلام شکوفا شده است و گروه کثیری از خواستاران و مریدان را ممتع و محظوظ گردانیده است. آثار گران سنگی که بنیانهای نظری و عملی مکتب عرفان را پی افکنده و مشکاتی انور پیش نظر رهروان طریقت افروختهاند. به رغم توجه بسیار به تصحیح و عرضة متون منظوم و منثور عرفانی هنوز هم آثاری هستند که تصحیح و چاپ نشده اند و یا به سزاواری بررسی و تحلیل نگشتهاند. از زمرة همین آثار میتوان از کتاب سترگ و مبسوط «لطایف اشرفی فی بیان طوایف صوفی» اثر خامة نگارندهای گمنام به نام نظام غریب یمنی یاد کرد. اثر مذکور در شمار اولیا نامههایی است که مریدان مخلص در مطاوی آن تقریرات، احوال و کرامات مرشدشان را بیان نمودهاند. آن گونه که از نام اثر بر میآید در احوال، افکار و کرامات شیخ اشرف الدین جهانگیر سمنانیست که در هند چراغ هدایت افروخته است. این کتاب در شصت لطیفه و به تفصیل غالب مبانی و اصول عرفانی، مذهبی و اخلاقی مرتبط را بررسیده است. حجم و گسترة مطالب مطروح در این کتاب به گونه ایست که میتوان آن را در زمرة یکی از دائره المعارف های کهن محسوب نمود. در باب اصالت لطایف اشرفی برخی محققان ایرانی تشکیک کرده اند ولی در مقابل نذیر احمد بر اصالت متن حاضر تاکید می کند و مستنداتی ارائه میدهد. در این پژوهش سعی نگارنده بر آن است که با تکیه بر منابع مرتبط و نیز کتاب لطایف اشرفی اولا حتی الامکان پاسخ روشنی به مسالة اصالت اثر بدهد و ثانیا با بررسی متن شناسانة اثر، تحلیل جامع و کاملی از لطایف اشرفی ارائه نماید.
Islamic mysticism and Sufism is a fertile tree whose branches have been flourished in the form of valuable writings from the early post-Islamic centuries and they have delighted many people. These great works have constructed the theoretical and practical foundations of mysticism and lit the way of Wayfarers. In spite of paying much attention to the correction and offering of verse and prose mystical works، there are still several works which have not been corrected and published or studied and analyzed as much as they deserve. One of these works is “Latayef Ashrafi fi Bayan-e Tavayef sufi” by a little-known writer named Nezam Qarib Yamani. This book is amongst the books of saints in which the loyal disciples describe the life، states and miracles of their master. As the title of this work shows، it is about the life and miracles of Shiekh Ashrafodin Jahangir Semnani who lit the lamp of guidance in India. This book explores the mystical، religious and ethical basics and principles in sixty anecdotes and in detail. The extent and scope of the issues mentioned in this work are so much that it can be considered amongst the ancient encyclopedias. Some Persian scholars have doubted the authenticity of Ashrafi’s anecdotes but Nazir Ahmad emphasizes the originality of this work and offers some evidence. Focusing on this book and related sources، this paper aims to، first، provide a clear answer about the originality of this work and، then، through a codicological study of this text، offer a comprehensive analysis of it.
خلاصه ماشینی:
دریاب اگر چنانچه در خواهی رفت دیدیم چنانچه دیدنی بود چو بر نهند به حراقه پنبة حراق (امیر معزی، 1389: 430) بسیار بگفتیم و شنودیم و شدیم (عطار، 1389: 191) جهدی بکنیم تا توانیم (امیرخسرو دهلوی، 1964: 107) کین نکته به روزگار در خواهی یافت (قاسم انوار، 1337: 346) داند سخنم هر آنکه داناست (شاه نعمت الله ولی، 1385: 95) 11- همایون فرخ با توجه به نبود نسخ کهن از لطایف ابراز تردید نموده، حال آنکه اولا نسخی معتبر و اصیل از این اثر در کتابخانه دانشگاه علیگره و بنارس موجود است؛ ثانیا لطایف اشرفی در هند تالیف شده و طبیعی است که مانند بسیاری از آثار شبه قاره که به تازگی یافته و معرفی میشوند دیرتر به ایران آمده و استنساخ شده باشد و این خود با توجه به برخی نسخ موجود از این اثر در کتابخانههای ایران چون نسخة آستان قدس رضوی و نسخة کتابخانة مرعشی قابل ملاحظه است.
از جمله مباحثی که در خصوص معرفت ذکر شده مطالب زیر از سید اشرف الدین است: «حضرت قدوه الکبرا میفرمودند: که چون کسی را حق تعالی اندکی از معرفت عنایت کند اگر آن کس به مقتضای معرفت خویش کار کند، معرفت وی زیاده گرداند، اگر بر خلاف معرفت کار کند معرفت موهوبه باز نگیرد تا فردا قیامت به وی به حکم آن معرفت معامله کند و لیکن زیادتی ندهد» (غریب یمنی، بیتا:91) لطیفه چهارم در بیان معرفت صوفی و متصوف و ملامتی و فقیر و اصناف این طایفه و ذکر ارباب ولایت از غوث و امامان و اوتاد و ابرار و ابدال و اخیار و شرح اولیا مکتوم: لطیفة چهارم اثر حجم نسبتا زیادی را به خود اختصاص داده است(غریب یمنی، بیتا:98).
در این لطیفه برخی از وصایاء اشرف الدین نیز آورده شده است(غریب یمنی، بیتا:815).