چکیده:
سازمانهای امروزی به منظور کسب جایگاهی مناسب و حفظ آن نیازمند بهره گیری از الگوی مناسب مدیریت زنجیره تأمین در راستای تحقق مزیت رقابتی و انتظارات مشتریان هستند. به دلیل چالشهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی که در دههی اخیر سازمانها را تهدید مینمود، رویکرد مشتری گرایی و تمرکز بر خواستههای آن و طراحی راهبرد سازمان براین اساس، برای ایجاد مزیت رقابتی در سازمانها کم-رنگتر شده است. در این راستا، مدیریت زنجیره تامین سبز، جدیدترین رویکرد جهت رسیدن به این اهداف است. مدیریت زنجیره ی تأمین سبز، یکپارچه کننده ی مدیریت زنجیره ی تأمین با الزامات زیست محیطی در تمام مراحل طراحی محصول، انتخاب و تأمین مواد اولیه، تولید و ساخت، فرآیندهای توزیع و انتقال، تحویل به مشتری و بالاخره پس از مصرف، مدیریت بازیافت و مصرف مجدد به منظور بیشینه کردن میزان بهره وری مصرف انرژی و منابع همراه با بهبود عملکرد کل زنجیره ی تأمین است. لذا تحقیق حاضر در پی آن است که به بررسی موانع اجرای شیوههای مدیریت زنجیره تأمین سبز در شرکت پارس خودرو با استفاده از روش دیمتل بپردازد. بدین منظور بخش لجستیک شرکت پارس خودرو مورد مطالعه قرار گرفت. و در گام اول به بررسی موانع اجرای این شیوهها پرداخته شد و نهایتا موانع نهایی با نظر خبرگان امر در این زمینه انتخاب شد. پس از نهایی شدن این موانع، در گام دوم از روش دیمتل به منظور تجزیه و تحلیل و رتبه بندی موانع علی و معلولی استفاده شد. در نهایت با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل علی و معلولی دیمتل، موانع عدم وجود رویکرد فعالانه و داوطلبانه سازمان و تأمین کنندگان در خصوص رعایت استانداردهای زیست محیطی و مسئولیت اجتماعی و عدم توانمندی تأمین کنندگان (از نظر دانش و تکنولوژی فنی) جهت اخذ استاندارد ایزو 14000، مهمترین تاثیر را در عدم اجرای شیوههای مدیریت زنجیره تامین سبز دارند.
خلاصه ماشینی:
"موانع پژوهش موانع اجرای شیوههای مدیریت زنجیره تأمین سبز شامل عدم وجود رویکرد فعالانه و داوطلبانه سازمان و Green Supply Chain Management تأمین کنندگان در خصوص رعایت استانداردهای زیست محیطی و مسئولیت اجتماعی، عدم توانمندی تأمین کنندگان (از نظر دانش و تکنولوژی فنی) برای اخذ استاندارد ایزو 14000، عدم ایجاد مزیت رقابتی محسوس ناشی از اجرای زنجیره تأمین سبز، دشواری سازمان دهی و هماهنگی واحدها در پیاده سازی زنجیره تأمین سبز، عدم وجود محرکها و مشوقهای کافی از سوی دولت برای دستیابی به مدیریت زنجیره تأمین سبز، هزینه بالای پیاده سازی زنجیره تأمین سبز، نبود زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات مناسب برای تسهیل اجرای زنجیره تأمین سبز، کمبود دانش و آموزش در خصوص مسایل زیست محیطی، عدم حمایت مدیران ارشد و میانی سازمان، عدم حضور و رقابت در بازارهای جهانی، عدم وجود اهداف و برنامه استراتژیک زیست محیطی در سازمان، عدم وجود اهرمهای قانونی کافی جهت اجرای قوانین زیست محیطی است.
هو 3 و همکاران (2011) به شناسایی معیارهای موثر بر مدیریت کربن جهت بهبود عملکرد تأمین کنندگان در مدیریت زنجیره تأمین سبز پرداختند و با توجه به روابط متقابل بین متغیرها، روش دیمتل را برای بررسی اهمیت و رابطه علی بین متغیرها بکار گرفتند و به این نتیجه رسیدند که معیارهای مربوط به سیستمهای مدیریت اطلاعات کربن و آموزشهای مربوط به مدیریت کربن، دو معیار مهم هستند که اثر چشمگیری بر انتخاب تأمین کنندگان دارند."