چکیده:
چیستی صفات الهی و همچنین معناشناسی آن در بستر اندیشه های مختلف به شکل های متفاوتی نمایان می شود. صدرالمتالهین اندیشه خود را بر «تشکیک وجود» بنا نهاده است که حقیقت آن به تشکیک در مراتب و تجلیات ظهور وجود برخواهد گشت. در این پژوهش در صددیم تا با روشی تحلیلی – توصیفی در اندیشه های صدرالمتالهین، تحلیل نوینی از معناشناسی صفات الهی (که بر پایه درک حقیقت صفت و نحوه تکثر آن استوار است) ارائه دهیم.
صدرالمتالهین با پیروی از تقسیم بندی و نامگذاری مراتب ظهور نزد عارفان، احکام وجود را در سه مرتبه ذات، احدیت و واحدیت تبیین می کند. مرتبه ذات، مقام خلو از تمام تعینات صفاتی و عدم امکان سخن گفتن از خدا، احدیت مرجع صفات تنزیهی و مقام واحدیت مقام مرجع صفات تشبیهی است.
ماهیت یا عین ثابت، محل و صورت صفات الهی بوده که همان معانی جزیی و کلی موجود در عالم نیز خواهند بود. خلق تمام موجودات، امری جز اظهار عینی و خارجی اعیان ثابته نیست. از این رو، شناخت صفات الهی از سوی انسان تنها با شناخت «اعیان ثابته» به دست می آید که در نظر صدرالمتالهین، موضوع له الفاظ هم هستند.
Recognition of divine attributes and the interpretations thereof are represented in the context of diversified thoughts. Sadr-ol-Mote'allehin grounded his thoughts on the idea of existential gradation، whose reality casts doubts on grades of existence. The present study in intended to present a new analysis on semanticity of divine attributes based on appreciation of the reality of the attributes and the manner they are spread out using a descriptive-analytic approach.
Embracing the categorization and denomination of existential stages by theosophists، Sadr-ol-Mote'allehin explains existential orders in three stages: essence، first determinacy، and second determinacy. The stage of essence is vacuity of all attributes and impossibility of speaking about God. First determinacy is the reference of attributes of incomparability، and second determinacy that of attributes of similarity. Nature or permanent selfsame are appearance of divine attributes، which are the general meaning of existence in the universe. Appreciation and recognition of divine attributes by human being is achieved only through acknowledgement of such permanent selfsame، which، as suggested by Sadr-ol-Mote'allehin، is the subject of general particles.
خلاصه ماشینی:
تعين اول : احديت مقام بعدي در تنزل وجود که در آن ، ذات الهي به مرتبۀ ظهور و تجلي ميرسد، ظهور حـق تعالي براي ذات خود (و نه غير)، به نحو اجمال و جمع الجمع است : «اول تعين عارض بـر غير متعين و اول ظهور ظاهر در مقام وجـود، عبـارت اسـت از حضـور ذات بـراي ذات و شهود ذات للذات که شهود جميع حقايق وجوديـه را در بـر دارد، بـه شـهود و حضـور و انکشافي واحد» (همو، ١٣٨٧ الف : ١٧٠).
در مقام ظهور اجمالي حق تعالي براي ذات خويش در اين مقام که بـه نـام هـاي تعـين اول و مقام احديت و غيب الغيوب نيز خوانده ميشود (همو، ١٩٨١، ج ٥: ٢٣٢)، تمام اسما و صفات حق تعالي، مستهلک الوجود است و هيچ گونه تمايزي، حتـي تمـايز مفهـومي نيـز نخواهند داشت (همو، ١٣٦٦، ج ٤: ٣١؛ سبزواري، ١٣٨٣: ٣١٩).
بـه عبـارت ديگر، تعين اول و مقام احديت ذات ، گذاري است براي ظهور ذات در مرتبۀ بعدي (تعـين ثاني - مقام الوهيت ) و ظهور اسماي تفصيلي و کثرت هاي مفهومي در آن (همو، بيتا الـف : ٩)، بدون آنکه خود رنگي از تکثر وجودي يا علمي و مفهومي گرفته باشد يـا از صـفتي از صفات تهي باشد (نوري، ١٣٦١: ٧٥٧).
در برخـي عبارات ، وي تمام صفات سلبي در گزاره هاي ديني را به «سلب امکان » از ذات حـق تعـالي ارجاع ميدهد (همو، ١٩٨١، ج ٦: ١١٨؛ ١٣٦٣ الف : ٢٥٣) و در برخي عبـارات ديگـر نيـز، صفات سلبي را به معناي واحدي که معنايي وجودي و ثبوتي اسـت ، ارجـاع مـيدهـد کـه همانا «قيوميت ايجابيه » است (همو، ١٣٥٤: ٧٥؛ همو، ١٣٨٧ ب : ٣٩).