چکیده:
از مقایسه نظریه معرفت شناختی ملاصدرا با نظریه معرفت شناختی فضیلت گرایانه معرفت شناسانی مانند زگزبسکی و پلانتینگا، می توان استنباط کرد که نظریه ملاصدرا جزو نظریه های معرفت شناختی مبتنی بر فضیلت قرار می گیرد. پلانتینگا به فضیلتمندی قوای مولد باور و زگزبسکی علاوه بر آن به تاثیر کارکرد قوای اخلاقی (فضایل اخلاقی) بر کارکرد قوای عقلانی در تولید معرفت توجه کرده است. در واقع هر یک از ایشان به وجهی از مولفه های موثر بر ایجاد و شکل گیری باور توجه کرده اند و از این رو نظریه کامل و بدون اشکالی نیستند. اما ملاصدرا در نظریه معرفت شناختی خویش به فضیلتمندی قوای مولد باور، تاثیر عملکرد قوای اخلاقی بر قوای عقلانی، کارکرد متناظر آنها در تولید باور و فرایند مودی به صدق باور توجه کرده است. پلانتینگا اعتقاد دارد فقط قوای مولد باور موجب تولید باور هستند، زگزبسکی و ملاصدرا نیز تولید و ایجاد باور را به قوای مولد باور نسبت می دهند، اما معتقدند قوای اخلاقی، بستر و زمینه مناسب شکل گیری باور صادق را مهیا می کنند. ملاصدرا علاوه بر قوای مولد باور و قوای بسترساز، دو فرایند اعتماد پذیر و مودی به صدق وحی و الهام (که باورهای صادق و معتبر تولید می کنند) را پیش می نهد.
Comparison of Mula Sadra’s epistemology theory and virtual epistemology theories of Zagzebski and Platinga infers that the former’s theory can be categorized as a virtual epistemology. Platinga believes in virtue of forming faculties and Zagzebski believes in function of intellectual power in forming episteme. In fact، both of them believe is some aspects of the elements effective in formation and development of belief so that none of the theories are free of objection. Mula Sadra، on the other hand، believes in virtue of belief forming faculties، effect of moral faculties function on intellectual faculties، and their interactive function in forming belief and truth conductivity process. Plantinga argues that only belief forming faculties may form beliefs، while Zagzebski and Mula Sadra argue that moral faculties prepare the ground form formation of true beliefs and that belief formation is an attribute of belief forming faculties. In addition to belief forming and ground preparing faculties، Mula Sadra proposes reliability and truth conductivity processes of revelation and inspiration as two other processes that form reliable and true beliefs.
خلاصه ماشینی:
از نظر زگزبسکي فعليت تـام و شکوفايي کامل قواي ادراکي، بستر و زمينۀ مناسب شکل گيري باور صادق را مهيا مي کنـد 3 و اگرچه وجود قواي ادراکي در بـدو تولـد انسـان امـري طبيعـي و اسـتعدادي محسـوب ميشود، فضيلتمند کردن آن اکتسابي و تحت کنترل ارادي انسان است (زگزبسـکي، ١٩٩٣: .
پلانتينگا معتقد است ؛ انسان داراي قواي معرفتي است کـه دسـت انـدرکـار توليـد بـاور صادق هستند، اگر قواي معرفتي در توليد و حفظ باور صحيح عمل کنند و اگر در محيطـي معرفتي که براي آن طرح ريزي و برنامه ريزي شده اند، کار کنند و اگر اين قوا به هدف توليد باور صادق برنامـه ريـزي شـده باشـند و اگـر آن برنامـه ريـزي کـه بـراي ايـن قـوا انجـام گرفته ، برنامۀ خوب و شايسته اي ١ باشد، فاعل شناسا بـه احتمـال زيـاد در بـه دسـت آوردن باورهـاي صـادق موفـق خواهـد بـود (پلانتينگـا، ١٩٩٣: ٣-٢٠).
پلانتينگـا در ايـن تبيـين اذعان ميدارد؛ انسان واجد مجموعه اي از قواست که کارکرد برخي از اين قوا، توليـد بـاور است و محيط ، متن و بستر شکل گيري باور بر کارکرد قواي معرفتي مـؤثر اسـت .
ملاصدرا همانند زگزبسکي عقيده دارد که علاوه بـر قـوة عقـل کـه کـارکرد اصـلي آن حصول معرفت و باور است ، قوا و مبادي صدور فعل نيز از علل مؤثر در شکل گيـري بـاور هستند.
ملاصدرا علاوه بر فضيلتمندي فرايند، ويژگيها و مشخصه هاي مولد باور را در شکل گيري باور مؤثر ميداند و معتقد است فاعـل شناسايي که از دو فرايند وحي و الهام باور را دريافت مي کند بايد داراي قـواي مولـد بـاور فضيلتمند و فعليت يافته يعني قوة قدسيه باشد.