چکیده:
در حل پارادوکس معدوم مطلق (معدوم در ذهن و خارج) راهحلهای گوناگونی مطرح شده است؛ راهحلهایی چون: اختلاف در مفهوم و مصداق و معادلهای آن که رایجترین پاسخ است؛ اختلاف در بتی و غیر بتی و معادلهای آن و غیره. این نوشتار با اشاره به نقدپذیری این راهحلها مدعی است راهحل درست همان شناختپذیری عدم مطلق است. این راهحل گرچه مورد توجه شمار اندکی از اندیشمندان نیز بوده است نشان خواهیم داد راهحل این عدة قلیل، به دلیل توجه نکردن به تعریف دقیق و قوی معدوم مطلق شناختناپذیر و خبرناپذیر رایج، همگی خدشهپذیر هستند. اما خود، با جمعبندی و تلفیق قویترین تعریف معدوم مطلق رایج در فلسفة اسلامی در طی تاریخ، در دیدگاه برگزیده به چهار طریق شناختپذیری معدوم مطلق را نشان خواهیم داد؛ از طریق: الف) اصل تناقض؛ ب) عدم بماهو عدم؛ ج) سالبه به انتفای موضوع؛ د) برهان خلف.
خلاصه ماشینی:
ولی سپس این پارادوکس مطرح شده است که همین شناخت ناپذیری و خبرناپذیری خود شناخت و خبری است از معدوم مطلق (برای مثال ← فخـر رازی ، ١٤١١: ٤١-٤٢) سپس در حل این پارادوکس دیدگاه های گونـاگونی مطـرح شـده اسـت : جدای از عدم ارائة راه حل توسط برخی (آملی ، ١٣٧٤: ١٧٩؛ حیدری ، ١٤٢٠: ٣٢١-٣٢٢)، این راه حل ها عبارت اند از: الف ) اختلاف در مفهوم و مصداق و معادل های آن که رایج ترین پاسخ است ؛ مانند اختلاف در موضوع ، اعتبار، حمل شـایع و حمـل اولـی (فخـر رازی ، ١٤١١: ٤١-٤٢؛ حلی ، ١٣٣٧: ٨-٢٧؛ تفتـازانی ، ١٣٧٠: ٣٨٤؛ صـدرا، ١٤٢٥ ب، ٢٨٠، ٣٣٢-٣٣٤؛ و نیـز ← همان : ٣٠٣-٣٠٥؛ سـبزواری ، ١٣٦٩: ٢-٨١؛ هیـدجی ، ١٤٠٤: ١٩٧-١٩٨؛ شـعرانی ، ١٣٧٩: ٢٢-٢٣؛ طباطبایی ، ١٤٢٠: ٢٧-٢٨؛ ١٤٢٤: ٢٩؛ مصـباح ، ١٣٨٣ الـف : ٢٢٦-٢٢٨؛ مصباح ، ١٣٨٣ ب: ٣١٥-٣١٧؛ مصباح ، ١٣٨٤: ٤٣٠-٤٣١؛ مصـباح ، ١٤٠٥: ٥٠؛ مصـباح ، ١٣٨٧: ٢٦٢؛ و ...
حاصل دفع ایـن اسـت کـه مراد از آن چه گذشت این است که المعدوم المطلق لایخبر عنـه بـه ایجـاب ، و ایـن گفتـه قضیه ای است سالبه و معدوله ای نیست که در آن بر معدوم مطلق به عدم خبر و علم حکم شده است [ولی از آن جا که این پاسخ جدلی است ، چون تحقیق اقتضا می کنـد عـدم جواز اخبار از آن را مطلقا، با توجه به دلیل به پاسخ دیگری اشاره مـی کنـد؛ بـا ایـن گفته اش که : «و هرگاه هم که از آن به سلب خبر داده شود، برای آن یک نحو وجودی در ذهن جعل می شود»] (شرح الهیات ، از [کتاب ] شفا: ٢٤٩).