چکیده:
در اواخر دوره ناصری میرزا حسن تبریزی معروف به رشدیه اولین مدرسهی سبک جدید را در ایروان و سه سال بعد در تبریز ایجاد نمود. مدرسه سبک جدید در ایران به رشدیه معروف شد. در این مدرسه تعلیم و تعلم بر اساس اصول جدید و یادگیری الفبا با اصول صوتی انجام میگرفت. مدارس جدید بهسرعت در شهرهای مختلف ایران تاسیس یافته و بهمرور جای مکتبخانههای سنتی را گرفتند. همزمان یک جریان اصلاحی در بین مسلمانان روسیه پیدا شد که بعدها به جدیدیسم[1] معروف گردید. یکی از محورهای این نهضت، اصلاح شیوه تعلیم و تربیت در مدارس مسلمانان بود. اسماعیل گاسپرالی با این دیدگاه اولین مدرسه اصول جدید خود را در 1301 ﻫ. ق. / 1884 م. در کریمه تاسیس کرد. مدارس اصول جدید در دیگر مناطق مسلماننشین روسیه نیز راه یافت و در عمل جای مکتبهای قبلی را گرفت. در مقاله حاضر اقدامات اصلاحی میرزا حسن رشدیه در ایران و اسماعیل گاسپرالی در روسیه بهطور تطبیقی مورد مطالعه قرار میگیرد و نقاط اشتراک و افتراق آن مشخص میشود. [1] - «جدیدیسم» بهعنوان یک نهضت فرهنگی در اواخر قرن نوزدهم میلادی در بین مسلمانان روسیه در ناحیه ولگا شروع شد. یکی از مهمترین جنبههای این نهضت اصلاحی، سر و سامان دادن به وضع تعلیم و تربیت مدارس مسلمانان روسیه بود. مدارسی که بر اساس جدیدیسم شکل گرفتند، به مدارس «اصول جدید» معروف شدند. در واقع در ابتدا اصلاح طلبان مسلمان به اسامی مختلفی چون «ترقی پرورلر = ترقی خواهها»،«ضیالیلار= روشنفکرها» و «یاشلار = جوانان» معروف بودند و بعدها در تقابل با کسانی که مدافع اصول قدیم بودند، به «جدیدلر= جدیدها» معروف شدند و نهضت آنها نیز نام «جدیدیسم» گرفت.
خلاصه ماشینی:
"همچنـین دربـاره نهضـت جدیدیسـم و اصـلاحات گاسپرالی در مقالات و کتاب های گوناگون مطالبی ذکر شده است ؛ اما کتاب و مقالـه ای کـه به صورت تطبیقی اقدامات میرزا حسن رشدیه و اسماعیل گاسـپرالی را در کنـار هـم و بـرای درک تأثیرپذیری احتمالی آن ها از همدیگر مورد مطالعه قرار داده باشد، کار نشده اسـت .
گاسپرالی که از همان دوره تحصیل در مسکو به فکر اصلاح سیستم آموزشی مسـلمانان / روسیه افتاده بود، اولین مدرسه اصول جدید را بر اساس آموخته های خـود در سـال ١٣٠١ ه.
» (اختـر، سـال ٢٠، شـماره ٣٣، شعبان ١٣١١: ٥٢١) میرزا حسن رشدیه برای مدارس اصول جدید کتاب های درسی نیز تهیه کرده بود.
بر این اساس بود که عده ای از متفکران و روحانیان مسلمان با هر تلاشی که بـه تشبیه مسلمانان با روس ها و فرنگی ها بیانجامد مخـالف بودنـد و حتـی بعضـی وقـت هـا از فرستادن بچه های خود به مدارس جدید خـودداری مـی کردنـد.
براین اساس در هر دو جغرافیای مورد نظر مـدارس رشدیه یا اصول جدید مشخصاتی یکسان یافتند که عمده آن ها عبارت بـود از: تعیـین معلـم مشخص با حقوق مشخص جهت تدریس در پایه ی مشخص ؛ وجود برنامه ی آموزشی تعریف شده و مشخص که بر اساس آن مدرسه فعالیت می کرد؛ گنجاندن مواد درسی جدیدی چـون جغرافیا، ریاضیات ، زیست شناسی و زبان خارجی و تدریس آن ها در کنار مواد درسی قـدیمی؛ / آموزش صوتی الفبا؛ تهیه کتب درسی مناسب برای مقاطع مختلف تحصـیلی و متناسـب بـا سـن و درجـه علمـی محصـلان و در نهایـت آزمـون و امتحـان روشـمند از آموختـه هـای دانش آموزان ."