چکیده:
مسئله چگونگی ارتباط نفس مجرد و بدن جسمانی و همچنین مسئله یگانگی یا دوگانگی نفس و بدن از محوری ترین پرسش های مطرح در مبحث رابطه نفس و بدن است. تبیینی که هر فیلسوف از دو مسئله فوق ارائه می دهد مبتنی بر مبانی ای است که آن فیلسوف در نظام فلسفی مورد پذیرش خود به آنها معتقد شده است.
نوشتار پیش رو به بررسی برخی از مهم ترین مبانی حکمت متعالیه که نقش اساسی در شکل گیری نظریه صدرالمتالهین در باب رابطه نفس و بدن دارند پرداخته است؛ مباحثی همچون ترکیب اتحادی نفس و بدن، حرکت جوهری و تشکیکی بودن وجود واحد انسانی، تجرد مثالی نفس، و چندوجهی بودن نفس از جمله مبانی اثرگذاری است که پیش زمینه نظریه صدر المتالهین در باب رابطه نفس و بدن را باید در آنها جست.
How immaterial mind is related to corporeal body and whether they both constitute one single or dual reality is the most pivotal question under discussion in dealing with the problem of mind and body. Any explanation a philosopher gives to these two questions is based on the principles he adopted in his own philosophical system.
The present article examines some of the most important principles of transcendent theosophy that play a crucial part in shaping the theory of Mulla Sadra on the relation of soul and body; such themes as unification combination of soul and body، substantial motion، hierarchical nature of human existence، imaginal immateriality of soul، multidimensionality of soul are among the influential foundations that are to be taken as background of the view Mulla Sadra has expressed on the problem in question
خلاصه ماشینی:
"ترکیب اتحادی و اتصال شدیدی که میان صورت نفسانی و مادة بدنی برقرار است سبب شده که آن دو در خارج به یک وجود موجود باشند و، به اصطلاح، واحد بالذات باشند؛ اما تعدد و تمایز آن دو تنها منحصر به حیثیات و اعتبارات مختلف خواهد بود، به این معنا که اگر در وجود واحد انسانی، قوه، نقص و ظلمت موجود در آن اعتبار شود، جهت بدنی انسان رخ مینماید و، در مقابل، اگر جهت فعلیت، کمال و نور اعتبار شود، نفس او نمایان میشود: بدانکه ارتباط میان نفس و بدن از باب ترکیب اتحادی است، زیرا آن دو واحد بالذاتاند و تعدد آنها در صفات و حیثیات است.
(صدرالدین شیرازی، 1302: 314) 1 نقش حدوث جسمانی و حرکت جوهری نفس در چند مرتبهای بودن وجود انسان ملاصدرا معتقد به جسمانیة الحدوث بودن نفس بوده، بر این باور است که نفس انسانی در ابتدای تکون خود صورتی طبیعی و امری جسمانی و مادی است اما امکان و استعداد ارتقا تا سرحد تجرد عقلی نیز در او هست.
ازآنجاکه انسان یک حقیقت واحد و دارای مراتب مترتب بر هم است و با توجه به آنکه طفره محال است، بهناچار باید میان بالاترین مرتبة وجود انسانی ـ یعنی مرتبة عقلی او ـ و پایینترین مرتبة وجودی او ـ یعنی بدن جسمانی ـ مرتبة متوسطهای قرار داشته باشد که این فاصله را پر کند و، در ضمن، امکان برقراری رابطه میان مراتب عالی با مراتب سافل را نیز فراهم آورد."