چکیده:
برخی صاحب نظران، با تمسک به دلایلی، عرفان اسلامی را در بخشی از آموزه های معرفتی، شیوه های سلوکی، روش فهم متن دینی و حتی در خاستگاه همسو با دین اسلام نمی دانند. اما عارفان در مباحث معرفتی هم اصل شهود – به عنوان روش عرفان - را مورد تایید دین می دانند و هم آموزه های معرفتی خود - همچون توحید، انسان کامل و معاد - را موافق با شریعت اسلام می یابند. و در بعد عملی از یک سو جایگاه اصل سلوک در دین را تثبیت می کنند و از سوی دیگر، معیار شیوه سلوکی را نیز عدم مخالفت با شریعت معرفی می کنند. و در روش فهم متن دینی، مبتنی بر ذومراتب بودن متن وحیانی قرآن، فهم معانی باطنی قرآن را بدون توجه به ظاهر امکان پذیر نمی دانند. و در بحث خاستگاه صرف شباهت برخی آموزه ها و شیوه های عملی عرفان اسلامی با مکاتب دیگر را دلیل عدم اصالت عرفان اسلامی نمی شمارند.
In view of some arguments a number of eminent scholars regard Islamic mysticism in its cognitive doctrines، ways in spiritual journey، method of understanding religious texts and even its origin as incompatible with Islam. Mystics، however، consider both the very intuition as mystical method and mystical doctrines such as Oneness of the Ultimate Reality، perfect man and resurrection as consistent and supported by Islamic Sharia. In practical dimension، they strengthen the status of spiritual journey on one hand، and introduce observation of the Sharia rules as a criterion for authenticity of spiritual wayfaring. In addition، on understanding scriptural texts they believe that esoteric meanings of holy Quran cannot be grasped without considering the literal meanings because such layers of meaning constitute one single revealed truth of the Book. As to the origin of mysticism they remark that mere similarities of doctrines، practices of Islamic mysticism with other school can regarded as reliable evidence for its lack of authenticity with
خلاصه ماشینی:
"فصلنامه علمی-پژوهشی آیین حکمت سال هفتم، پاییز 1394، شماره مسلسل 25 دین و عرفان اسلامی تاریخ دریافت: 20/2/94 تاریخ تأیید: 25/5/94 علیرضا کرمانی 1 واژگان کلیدی: استادیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) مقدمه نسبت میان دین و عرفان از مباحث ارائه شده در حوزۀ عرفانپژوهشی است و پژوهشگران با تدقیق در متون دینی و عرفانی به ارائه و بسط نظریاتی گاه متفاوت در این زمینه پرداختهاند.
لذا، مراد از جمع جهات حقانی وصول به مقام ذات الهی نیست، بلکه «چون خداوند امر تدبیر عوالم کونی را به واسطۀ تعین ثانی و اسم جامع الله به انجام میرساند، آنگاه که انسان کامل اسماء حقانی آن مرتبه را در خود جاری کرد، حقانی شدنش به معنای وساطت در تدبیر عالم نیز خواهد بود.
» (مجلسی، بیتا، ج89: 83؛ کلینی، 1365، ج4: 549) نتیجهگیری در مباحث عرفانپژوهی، این سؤال مطرح است که عرفان گسترشیافته در جامعۀ اسلامی در بعد علمی و عملی چه نسبتی با دین اسلام دارد؟ برخی افراد وجود مشابهتهایی میان این عرفان با عرفان در جوامع غیراسلامی را شاهدی بر خاستگاه غیردینی و غیراسلامی آن دانستهاند و برخی دیگر با نشان دادن مخالفتهای چنین عرفانی با معارف اعتقادی و احکام عملی بیانشده در شریعت اسلام به نتیجهای مشابه رسیدهاند.
بر این اساس، وجود مشابهتها میان عرفان اسلامی و سایر مکاتب عرفانی در ابعاد اجتماعی، عملی و معرفتی نمیتواند دلیلی بر اقتباس عرفان اسلامی از سایر عارفانها باشد، چه اینکه در حوزۀ نظر، هم اصل شهود – بهعنوان روش عرفان علمی - مورد تأیید شریعت است و هم عارفان آموزههایی را که براساس مشهودات خود بیان کردهاند مخالف با شریعت نمیدانند."